«مرکز» بهعنوان یک کهننمونه، از دیرباز زندگی فردی و اجتماعی بشر را سامان داده و هر گاه مورد غفلت و بیتوجهی واقع شده، موجب گسستگی و پریشانی روانی گردیدهاست. این کهننمونه در حماسههای اسطورهای نیز جایگاهی ویژه دارد؛ قهرمان داستانهای حماسی، برای رسیدن به مرکز یا حفظ آن، همه نیرو و قوای خویش را صرف میکند تا به جایگاهی متعالی دست یابد و در اصطلاح روانشناسی ژرفا، به «فردیت» برسد. از جمله مهمترین نمادهای مرکز در حماسههای اسطورهای، میتوان به زن و شاه اشاره کرد که بسیاری از اعمال پهلوانانه قهرمانِ حماسی بر گردِ آنان رخ میدهد. در این مقاله، به یاری روانشناسی ژرفا، به تحلیل این دو نماد میپردازیم.
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
رامایانا، صحیفه مقدس هندوان شمرده میشود. همانطور که در خانه هر ایرانی، یک مجلد از دیوان حافظ وجود دارد، خانه هیچ هندو مسلکی نیست که نتوان کتاب رامایانا، یا نقش و نگاری از این اسطوره را در آن مشاهده کرد. این کتاب برای هندوها، هم به منزله اثری آسمانی و مقدس محسوب شده و هم اثری ادبی و عاشقانه و در عین حال اخلاقی، که بیانگر تاریخ و تمدن هند باستان است و دربردارنده شکوه حماسههای این دیار در هزاران سال پیش. ترجمه منظوم فارسی ملا مسیح پانیپتی از این شاهکار، خود شاهکار دیگری بوده که شایسته معرفی به جامعه ادبی جهان، بویژه فارسی زبانان است. رامایانا، داستانِ عشق رام و سیتا در ادبیات هند همان قدر ارج و شهرت دارد که لیلی و مجنون در ادب عرب و فرهاد و شیرین در ادب پارسی. حتی اگر بیشتر دقیق شویم، در مییابیم که اشتهار و ارزشِ این قصه، بسی بیشتر از همتایان ایرانی و عربی خویش است.
دفتر صوفی، تنها «مشق عشق» نیست. در این دفتر تفسیر هستی «رنگی عاشقانه» دارد و جهان «تجلی» دوست است. عارف باید روح و روان را پاک نگاه دارد تا انوار الهی به آن بتاید. دل «بیت رب» است و دارنده این دل همچون آینه، وصفی، جانشین و خلیفه حق است. اما میرا صوفیه تنها عشق و دیگر هیچ، نیست، دفتر صوفیان پر است از موضوعات گوناگون سیاسی، اجتماعی، جامعهشناختی و تأملات روانشناختی. صوفی از آنجا که در متن اجتماع است و با اقشار مختلف مردم از هر صنف و گروه و دین و آیین سر و کار دارد، بسیاری از مسائل را میبیند و نسبت به آن حساسیت دارد. صوفی میداند «قدرت مقدس» چه فجایعی میآفریند و ملوک دنیا به نام خدا چه جنایتها آفریدهاند. و اگر نمیتوانست طرحی نو در اندازد و ظلم ظالمان را کاهش دهد، حداقل «رقیبی» برای حکمرانان دنیاوی به نام «پیر» و «رند» آفرید تا دو پادشاه در یک اقلیم حکومت کنند، اولی بر جسم و دومی بر جان. حرص، طمع و مالاندوزی در دفتر صوفی جایی ندارد و صوفی تمام آدمیان را از «تجمع ثروت» و تنها به دنیا دل سپردن بر حذر میدارد. او افق وسیعتری به نام خدمت و شفقت بر خلق، پیشروی آدمیان میگشاید و انسان را از «حیوانیت صرف» پرهیز میدهد. علم و معرفتگر چه در دل و ذهن عارف و صوفی جایگاهی بس شگرف و ارزشمند دارد، اما استفاده ابزاری از علم که چونای سلاحی در دست زنگی مست، فاجعه میآفریند را مینکوهد و آدمیان را از آن برحذر میدارد. علم باید انسان را از جهل و نادانی برهاند و زمینه عمل صالح در انسان و جامعه انسانی را فراهم آورد. اگر علم جز این راه، راه دیگری بسپرد. باید گفت: «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» دفتر صوفی انباشته از تجربیات دین و دنیاست. با این حال صوفی از این دفتر «چیزی جز دل اسپید همچون برف» نمیطلبد. اذبح النفس فالا فلا تشتعل بترهاتالصوفیه.
اين مقاله پژوهشي است درباره «نوستالژي (غم غربت) در شعر معاصر فارسي». اين موضوع به عنوان يکي از رفتارهاي ناخودآگاه فرد، در شعر دو تن از شاعران معاصر: «نيما يوشيج و مهدي اخوان ثالث» بررسي شده است. پس از ريشهشناسي و تعريف اين واژه با توجه به فرهنگها و بهرهگيري از نظريههاي روانشناسان، به عوامل ايجاد غربت اشاره و در ادامه ارتباط نوستالژي و خاطره بررسي گرديده است. در بخش خاطره فردي، به نوستالژي دوري از وطن به عنوان غم غربت و در بخش نوستالژي اجتماعي تحت عنوان «شاعران و خاطره جمعي» به دلتنگي شاعران براي اسطورههاي ايران، با ذکر شواهدي شعري اشاره شده است.