اين مقاله به طرح مساله تاثير نگرش‌هاي زباني در موفقيت برنامه‌ريزي زبان مي‌پردازد. چنين مطالعه‌اي در واقع در چارچوب نظري شکل گرفته از تلاقي جامعه‌شناسي زبان و روانشناسي اجتماعي انجام مي‌گيرد. در اين چارچوب ابتدا به توضيح در باب مفهوم نگرش به طور کلي و نگرش‌هاي زباني به طور خاص پرداخته و سپس با استناد به اين مفهوم، هوشياري زباني را تعريف مي‌کنيم. سپس به بيان نظر زبانشناسان مختلف در باب نقش نگرش‌هاي زباني افراد جامعه در موفقيت برنامه‌ريزي زبان پرداخته و در همين ارتباط تقابل دو مفهوم سياست پنهان و سياست آشکار در برنامه‌ريزي زبان را شرح خواهيم داد.

منابع مشابه بیشتر ...

583dda05d86da.PNG

چرا و چگونه زبان‌ها می‌میرند؟

یحیی مدرسی, حسن بشیرنژاد

اکنون جامعه‌شناسان زبان بر این عقیده‌اند که زبان‌ها نوعی موجودات زنده هستند که یک چرخه زندگی قابل پیش‌بینی را از تولد، طفولیت، بلوغ و سپس زوال تدریجی و مرگ پشت سر می‌گذارند. از طرف دیگر، عصر حاضر، بدون شک، عصر تغییرات وسیع، تحولات سریع و پویایی مفرط است. آثار چنین تحولات ناگهانی در تغییر مداوم تکنولوژی، فرهنگ مادی، اکوسیستم‌ها و حتی ارزش‌های اخلاقی ما قابل مشاهده است. یک مشخصه بارز این تحولات، زبان‌هایی هستند که دیگر کسی با آنها تکلم نمی‌کند. این پدیده ـ مرگ زبان ـ و عوامل و شریطی که به آن دامن می‌زنند، موضوع مقاله حاضر است. تغییر زبان، انقراض و حذف زبان، اصطلاحات معدل مرگ زبان هستند. اچسون (1995: 197 . 198) از«خودکشی زبان» و «قتل زبان» سخن می‌گوید که هر دو نوعی مرگ زبان هستند. متخصصان زبان طبقه‌بندهایی را برای مراحل خطرپذیری زبان‌ها در نظر می‌گیرند. یکی از این تقسیم‌بندی‌ها، تقسیم‌بندی ارایه شده توسط گرایمز (8:2002) می‌‌باشد: 1. زبان‌های در معرض خطر شدید، 2. زبان‌های در معرض خطر جدی، 3. زبان‌های در معرض خطر، 4. زبان‌های روبه زوال، 5. زبان‌های پایدار اما در معرض خطر، 6. زبان‌های سالم. حفظ یا نگهداری زبان نقطه مقابل مرگ زبان است و این وقتی است که یک جامعه زبانی تصمیم می‌گیرد به استفاده از زبان بومی خود ادامه دهد. بی‌تردید، عوامل متعددی در فرایند تغییر زبان نقش دارند. بنایه نظر فسولد (1987:272) دوزبانگی یک شریط لازم برای تغییر زبان است، هر چند کافی نباشد. فسولد (1978: 217) مهاجرت، شهرنشینی، صنعتی‌شدن، زبان آموزش و اعتبار اجتماعی زبان را به عنوان عوامل تعیین‌کننده در تغییر یا حفظ زبان ذکر می‌کند. گرایمز دو عامل سیاست زبانی ملی و بلایای طبیعی را به عوامل یاد شده می‌افزاید. دورین (5:1999) می‌گوید که اوج‌گیری احساسات ملی‌گرایانه در اروپای غربی در آغاز عصر صنعتی، تا حدود زیادی، مسئول حذف زبان‌های اقلیت است. او معتقد است که این به اصطلاح «ایدئولوژی زبانی غربی» نگرش‌های گویشوران بومی جوامع کوچک را نسبت به زبان مادرشان تغییر داده است. تغییر زبان بدون تغییر در نگرش‌های گویشوران غیر ممکن است. عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نگرش منفی نسبت به زبان‌های کم‌اعتبار را تقویت می‌کنند و این مسأله راه را برای فراگیری زبان‌های معتبر هموار می‌کند. نتیجه‌ این فرایند، مرگ زبان سنتی گروه اقلیت است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58c629855ffb2.PNG

C-Test و سنجش توانایی عمومی زبانی

علی افخمی

در تحقیق حاضر، گونه‌های مختلف C-Test بعنوان آزمونهایی برای سنجش توانایی عمومی زبانی مورد بررسی قرار گرفتند. در آغاز C-Test بعنوان گونه اصلاح شده آزمون بسته ( cloze) به رشته آزمون سازی زبان وارد شد و جایگاه خود را پید اکرد . اولین C-Test از طریق حذف نیمه دوم کلمات (بصورت یک کلمه در میان ) در یک متن چند پاراگرافی ساخته شد، عمل حذف از جمله دوم متن آغاز می‌شد. بررسی‌های متعدد نشان دادند که این آزمون می‌تواند توانایی عمومی زبانی را همانند تافل و آزمون بسته اندازه بگیرد. هدف تحقیق حاضر این که یکبار دیگر روی نتایج تحقیقات قبلی صحه بگذارد. بدین منظور، ده گونه مختلف C-Test با استفاده از روش‌های حذف گوناگون ساخته شدند که یکی از این ده نوع براساس همان قاعده اول ساخته شد. این ده نوع C-Test به همراه یک تافل و آزمون بسته استاندارد در میان حدود 500 نفر دانشجوی سال آخر رشته زبان انگلیسی اجرا شد. نتایج تجزیه و تحلیل‌های آماری نشان داد که C-Test می‌تواند توانایی‌های متعددی را اندازه بگیرد که یکی ازآنها احتمالأ توانایی عمومی زبانی است و در این راستا، نمی‌توانند این توانایی را به طوریکسان اندازه بگیرند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله
580f05bc4f880.PNG

هنجار و زبان علم

نگار داوری اردکانی

اين مقاله به بررسي نقش تجويز هنجارهاي زباني در زبان علم مي‌پردازد. قواعد تجويزي فرآيند تغيير دايمي زبان را به نظم در مي‌آورند و ارتباط متخصصان را تسهيل مي‌نمايند در اين مقاله تكواژ قاموسي control در رشته الكترونيك در زبان كرواسي مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است و هدف از اين تحليل نشان دادن اين مطلب بوده است كه واحدهاي وصفي مختلف در واحدهاي واژگاني چند كلمه‌اي چار چوب مفهومي برخي اصطلاحات را تغيير مي‌دهند كه معمولا معني اين اصطلاحات مرتبط با بافت است و تحديد و تجويز آنها بسيار مشكل است. در پايان مولف نتيجه مي‌گيرد كه به جاي سخن گفتن از گرايش تجويزي هنجاري، بهتر است كه تنها به توصيف الگوهاي زبانشناختي واقعي بپردازيم، چرا كه زبان همواره يك قدم جلوتر از تجويزهاي ماگام برمي‌دارد و هر چند ما تلاش مي‌كنيم كه آن را با آرمان‌ها و نيازهاي‌مان تطبيق دهيم همواره راه‌هاي پنهاني خود را مي‌رود و قواعد خاص خود را مي‌آفريند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله