این مقاله با توضیحی درباره ترجیعبند هاتف اصفهانی به عنوان محور اصلی بحث آغاز شده و سپس به بیان تاریخچه مختصری از ترجیعبند و مزیتها و کاربردهای آن پرداخته است. پس از آن از وحدت وجود و پیوندش با عرفان و تصوف سخن به میان آمده و زمان رواجش در شعر فارسی مورد بحث قرار گرفته است. برای اینکه دوره زندگی و سرودهشدن ترجیع بندها و نحله فکری شاعران مشخص شود، بخش قابل توجهی از این مقاله به معرفی شاعرانی که ترجیعبندی با مضمون و وزن و بحر ترجیعبند هاتف اصفهانی سرودهاند، اختصاص دارد و ترجیع بند آنها مورد بررسی قرار میگیرد؛ یعنی ترجیع بندهایی با موضوع وحدت وجود که در بحر خفیف مسدس مخبون محذوف یا اصلم بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن (فع لن) سروده شده است. چون تاریخ ادبیات ذبیح اله صفا بهترین منبع تحقیقی در این خصوص بود، عمده مطالب این بخش، به طور بسیار مختصر از این کتاب نقل شد. در این مقاله شانزده شاعر شناسایی شدهاند که ترجیع بندهایی با این ویژگیها سروده و برخی از آنها دو ترجیعبند داشتهاند. مجموعا در این مقاله 21 ترجیعبند شناسایی و معرفی شده است. این نوع ترجیعبند از قرن هفتم هجری بوسیله فخرالدین عراقی آغاز شد و بوسیله اوحدی مراغهای، خواجو، ناصر بخارایی، سلمان ساوجی، شمس مغربی، شاه نعمتاله ولی، شاه داعی شیرازی، جامی، بابافغانی، اهلی، اشرف مراغی و فهمی استرابادی دنبال گردید تا به هاتف اصفهانی رسید و پس از آن با شاعرانی چون فرصت الدوله شیرازی ادامه یافت. جالب است که با وجود این همه سابقه و در حضور این همه شاعر بزرگ، تنها هاتف اصفهانی و ترجیع او، معروف شده است و این امر نشان از موفقیتی شگفتانگیز در سرودن شعری معجزه آسا دارد.
گزیده ای از ترجیح بند منتخب از دیوان ناجی سروده فقیر خاکسار متخلص به ناجی که در سال 1352 منتشر شده است
این کتاب را می توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد: بخش اول بحث در پیرامون مختصات اجتماعی و سیاسی ایران در قرن دوازدهم هجری، که شاعر در آن می زیسته است. بدون بحث مختصر در این زمینه و عدم وقوف به محیط و اوضاع و احوال تشنج آمیز آن دوره، نمی توان به انگیزه واقعی نظم این ترجیع بند پی برد. بخش دوم در تحلیل ترجیع بند.
خواجوی کرمانی جزء دستهای از شاعران است که غزلهای آنان در سلسله تحول غزل میان سعدی و حافظ قرار داشته، یعنی آنکه قسمتی از غزلهایش مضامین عرفانی و اندرزی و حکمیات را همراه با مضامین عاشقانه و آمیخته با آنها، شامل بوده است. یکی از منظومههای برجایمانده از خواجوی کرمانی، مثنوی «گل و نوروز» است. این مثنوی داستانی عاشقانه است مربوط به نوروز شاهزاده ایرانی با گل دختر پادشاه روم. خواجو این مثنوی را به پیروی از کتاب خسرو و شیرین نظامی سروده و به جز وزن و ترتیب، بسیاری از ابیات خسرو و شیرین با اندکی تفاوت در این مثنوی آمده است و خواجو نیز به شاگردی نظامی اقرار کرده است. در این کتاب این مثنوی با تلخیص و بازنویسی آورده شده است.
اين مقاله به بحث و بررسي شرح و معني چند بيت از داستان رستم و اسفنديار اختصاص دارد. بدين صورت كه نگارنده در آغاز طرح مساله كرده و بيت يا ابياتي كه در معني آنها دشواري و در نتيجه، اختلاف نظر وجود داشته است، نقل كرده و سپس توضيحات و معاني آنها را از كتابهايي كه به وسيله دكتر اسلامي ندوشن، دكتر انوري و دكتر شعار، دكتر رستگار فسايي، دكتر جويني، دكتر شميسا و دكتر نظري و مقيمي نوشته شده نقل كرده است. نويسنده پس از نقل توضيح و معني بيتها از آثار هر كدام از نويسندگان بالا، اشكال يا نقص احتمالي آنها را مطرح كرده و در نهايت معني تازه يا كاملتر بيتها را نوشته است.