بلخ یکی از خاستگاههای ادبیات پارسی نو است. ازاینرو، در زبان پارسی نو، شماری از واژهها از زبان بلخی وام گرفته شدهاند. این واژهها را میتوان به دو دسته بخش کرد. دسته نخست واژههایی که در آنها d ایرانی باستان به l تبدیل شدهاند و شمارشان بیشتر است؛ دسته دوم واژههایی که این دگرگونی آوایی در آنها صورت نگرفته است.
این کتاب در سه بخش تألیف شده است. بخش اول کتاب به زبان فارسی در دوره باستان که از ورود ایرانیان به ایران در حدود هزاره اول پیش از میلاد مسیح آغاز میشود و به سقوط هخامنشیان پایان مییابد، اختصاص یافته است. بخش دوم کتاب به زبان فارسی در دوره میانه که از سقوط هخامنشیان آغاز شده و تا تأسیس دولت صفاری ادامه مییابد، تخصیص یافته است. بخش سوم کتا به دوره نو که از تأسیس دولت صفاری آغاز شده و تاکنون ادامه مییابد، اختصاص یافته است. در پایان کتاب از واژههایی که درباره آنها توضیح داده شده، فهرستی تنظیم شده تا همچون فرهنگ مختصر ریشهشناسی لغات فارسی برای علاقمندان قابل استفاده باشد.
یکی از اقوامی که از دیرباز در همسایگی ایران سکونت گزیده و همراه با اقوام و طوایف پیرامون خویش تاریخ کهنسال این منطقه از آسیا را بنیان نهاده، قوم ارمنی است. وامواژههای ایرانی در ارمنی عمدتاً متعلق به دوره میانه زبانهای غربی ایرانی، یعنی پهلوانی (اشکانی پارتی) و فارسی میانه است. اما تا آنجا که میتوان به یقین گفت که وامواژهای پهلوانی است یا فارسی میانه، بیشتر واژهها اصلی پهلوانی دارند. بقیه وامواژهها میتوانند متعلق به هر یک از دو زبان باشند؛ زیرا دو زبان لغات مشترک بسیاری داشتند که تفاوتهای زبانی و گویشی نداشتند. بعضی واژهها نیز احتمالا متأثر از پارسی است.
کتاب ارزشمند ” ماتیکان یوشت فریان”، از شگرفترین و دلچسب ترین یادگارهای نیاکان ماست که به زبان فارسی میانه و در زمان کشورداری ساسانیان نوشته شده است. “یوشت”، پسر یا شاید از نوادگان “فریان” بود. فریان همان بزرگمردیست که به “زرتشت”، پیامبر ایران باستان؛ یاوری هایی داده و زرتشت در ” گاتهای جاودانه خویش از او نام برده و از خداوند خواهان برکت و بزرگی این شخص و بازماندگان او شده است. داستان چنین است که جادوگری به نام “اخت” به شهر “پرسش گزاران” آمده و کوشش میکند تا این شهر را نابود کند. اما از آنجا که این شهر (شاید بخاطر دعای زرتشت برای خاندان فریان تحت حمایت فر ایزدی و فرشتگان خداست، هیچ نیرویی توان نابودی آن را ندارد مگر نیروی نادانی و نبود دانش. اخت با این آگاهی وارد شهر شده و از داناترین جوان شهر که یوشت فرزند (یا نواده) فریان است، سی و سه پرسش را مطرح میکند. کافیست که یوشت تنها یکی از آن پرسشهای شگفت انگیز را نتواند پاسخ دهد تا فره از شهر دور شده و اخت با یاری سپاهیانش شهر را به نابودی بکشاند. این پرسشها گاه فلسفی، گاه زرتشتی، گاه از گروه اندرز و اخلاقی، گاه از اطلاعات عمومی، گاه از علوم فیزیک و ریاضی و گاه پرسشهایی بچه گانه است. با پیروزی یوشت بر اخت، یوشت جاودانه شده و در روایات بعدی ایرانیان از او به عنوان یکی از یاوران سوشیانت (منجی) در آخرالزمان نام برده می شود. این ماجرا هشتاد سال پس از مرگ زرتشت روی میدهد…
جمشيد شخصيتي اسطورهاي است که به دليل ارتکاب به گناهي که ماهيت آن دقيقا مشخص نيست در بيشتر روايات ايراني، قدرت، پادشاهي، فره و جاودانگي خويش را از دست ميدهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسيله ضحاک ديو کشته ميشود. در منابع آمده است که فرمانروايي جم عموما دوراني به شمار ميرفته که در آن سعادتي مطلق عاري از آميختگي حکمفرما بوده است، اما اين شکوه و قدرت جاويد بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بين ميرود و چهره درخشان جمشيد که به عنوان يکي از بهترين پادشاهان اساطيري قلمداد شده بود، تاريک ميگردد و دوران طلايي فرمانروايي اش به پايان ميرسد. روايات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصويرهاي بسيار متفاوتي از او ارائه ميدهد. در يک روايت او و خاندانش يزدان پرست معرفي ميشوند و در روايتهاي ديگر پادشاهي کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: يکي خوردن و خوراندن گوشت و ديگري ادعاي خدايي و سرکشي از بندگي اورمزد. در اين مقاله سعي شده است تا گوشههاي تاريک سرانجام اين پادشاه آرماني کهن بازسازي شود و روايتها در منابع گوناگون با يکديگر مقايسه و بررسي شود و ريشه اين تفاوتها به دست بيايد. همچنين اين مساله که آيا حقيقتا جمشيد مرتکب گناه شده است نيز به چالش کشيده شود و با کنار هم گذاشتن روايات منابع و نظرات گوناگون به بررسي آن پرداخته ميشود.