قافيه يکي از جلوههاي موسيقي شعر است؛ اما اغلب نقش صوتي و موسيقايي آن ناديده گرفته شده است. از آنجا که آشنايي حافظ با روابط پيچيده نظامآوايي کلمات، زنجيرهاي از گوشنوازترين قوافي را در کنار ديگر تناسبها و تضادها، صنايع بديعي و اشارتهاي پنهان و آشکار آوايي و معنايي پديد آورده است، نگارنده ميکوشد، نقش موسيقايي قافيه را با تکيه بر غزليات حافظ مورد بررسي قرار دهد. خوشتراشي واژههاي قافيه، ساختهاي محکم و گوناگون قافيه،که اغلب از حروف نرم و روان يا حروف پر طنين تشکيل شده است، حسن استفاده حافظ از موقعيت مکاني قافيه در جهت تشخص لفظي و معنايي مفهوم مورد نظر، تاثير طنين حروف قافيه در جبران محدوديتهاي وزني و القاي عاطفه مورد نظر شاعر، تناسبآوايي اجزاي بيت با حروف قافيه، تاثير صامتها و مصوتهاي مشترک بعد از روي در غناي موسيقي قافيه و اعنات در اين مقاله به عنوان عوامل گوشنوازي قافيه در شعر حافظ مورد بررسي قرار گرفته است.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
در تدوین این فرهنگ به این نکات توجه شده است: 1. معنی واژهها در طول زمان دگرگون میشود؛ در دیوان حافظ لغات زیادی را میتوان یافت که معنی امروزی آنها با دوره حافظ متفاوت است؛ 2. درباره بعضی از واژهها هرچند نمیتوان گفت معنی امروز با معنی ششصد سال پیش تفاوتی کرده، ولی در پرتو دانش بشر تلقی ما نسبت به آن واژه تغییر کرده است؛ 3. در دیوان حافظ واژههای متعددی وجود دارد که در معانی گوناگون آمده است مثل روان؛ 4. حافظ استاد ایهام است یعنی در یک مصرع از یک واژه معانی مختلفی را در ذهن میآورد؛ 5. در دیوان حافظ واژههایی چند وجود دارد که به دو نوع میتوان آنها را خواند که در هر دو مورد معنیدار است که در این فرهنگ زیر عنوان «دوگانهخوانیها در دیوان حافظ» به آنها اشاره شده است و .... .
استان کرمان از دیرباز مهد پرورش عالمان و عارفان و شعرای بزرگی بوده که همچون ستارگان فروزانی بر تارک آسمان کویر درخشیدهاند. از جمله این فرهیختگان عرصه شعر و ادب میتوان ملابمانعلی راجی کرمانی را نام برد که یکی از بزرگترین شاعران قرن سیزدهم و از عاشقان مولا علی (ع) است که این عشق و علاقه او در اثر ماندگارش «حمله حیدری» متجلی است. در مهرماه 1376 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان ضمن بازشناسی و بزرگداشت این شاعر گرانمایه، جهت باقی ماندن آثار مکتوب این همایش اقدام به جمعآوری و چاپ مجموعه مقالات همایش نموده است که در این کتاب آورده شده است. سبکشناسی حمله حیدری ملابمانعلی راجی کرمانی/ محمود فضیلت؛ بررسی عناصر سازنده شعر در حمله حیدری/ محمدرضا صرفی؛ شیوه سخنسرایی راجی کرمانی/ اسماعیل حاکمی؛ راجی کرمانی، حمله حیدری و ویژگیهای آن/ ابوالقاسم رادفر؛ تأثیر شاهنامه فردوسی بر حمله حیدری/ اسماعیل شفق و .... برخی از مقالات این کتاب را شکل میدهند.
هدف اين نوشته، نوعشناسي روايت «سندبادنامه» با استناد به ديدگاه «تودورف» درباره «روايتهاي اسطورهاي» است. بر اساس نظريه «تودورف» مهمترين ويژگيهاي اين نوع روايتها عبارتند از: اصل عليت بيواسطه، تاكيد بر كنش شخصيتهاي داستان و فقدان روانشناسي. در اين نوشته با ذكر شواهدي از «سندبادنامه» و تطبيق آنها با ويژگيهاي، «روايتهاي اسطورهاي» بر آن بودهايم تا اين داستان را در رده روايتهاي اسطورهاي چون: «هزار و يك شب» و قصههاي «دكامرون»، جاي دهيم. نوعشناسي سندبادنامه و قرار دادن آن در رده نوع خاص ميتواند مقدمهاي براي بررسيهاي بعدي اين اثر، و از جمله بررسي ساختاري آن، باشد.