در زبان روسی، وجه تمایز جمله، به عنوان یک واحد نحوی، از کلمه ترکیب بار خبری یا پیام آن است. نهاد و گزاره به عنوان ارکان اصلی جمله حامل این پیامها هستند، که در ساختار ظاهری جمله، حداقل وجود یکی از آنها ضروری است. رابطه نحوی نهاد و گزاره یعنی مطابقت در شخص، شمار و جنس را میتوان بر حسب نوع نهاد در جمله، تعیین نمود. چنانچه در جمله، نهاد گرامری باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی برقرار است. که در این رابطه، گزاره تابعی از نهاد است و در مقولههای گرامری جنس، شخص و شمار از نهاد پیروی میکند. اگر نهاد این ویژگیهای گرامری را نداشته باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی نیز میان نهاد و گزاره وجود نخواهد داشت. و چنانچه در جمله نهاد منطقی باشد، رابطه آن با گزاره، از نوع هدایت نحوی است. یعنی به گونهای است که حالت گرامری نهاد را گزاره فعلی مشخص میکند و در این صورت، نهاد تابعی از گزاره است.
مثلها و تمثیلها از زمانهای بسیار قدیم وارد ادبیات فارسی یعنی نظم و نثر ادبی شده است. به طور کلی همه شاعران، حتی آنهایی که گمنام بودهاند، در شعرهای خود از مثلها و تمثیلها استفاده میکردند و آنها را در آثار خود به کار میبردند. در ادبیات فارسی و فارسیزبان دوره کلاسیک به مثلها و تمثیلهای بسیاری برخورد میکنیم که وارد ادبیات شده است. مثلها و تمثیلها از قرن شانزدهم میلادی به بعد در مجموعههای جداگانه جمعآوری و منتشر شده است. در این کتاب خالق کوراغلی مثلها و تمثیلهای فارسی را به روسی برگردانده و ناشر آنها را به دو زبان فارسی و روسی برای استفاده زبانآموزان روسی منتشر کرده است.
موضوع مورد بررسی ما حکایت کوتاه توبه ابراهیم ادهم است که از چهار متن انتخاب شده؛ کشف المحجوب هجویری غزنوی (قرن پنجم هـ.ق)، طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری (قرن پنجم هـ ق)، ترجمه رساله قشیریه از مؤلفی نامعلوم (قرن ششم هـ ق) و شرح تعرف مستملی بخاری (قرن پنجم هـ ق). روایتشناسی، رویکرد اصلی این مقاله است. ابتدا هر چهار متن را به تعدادی گزاره تقسیم و آنها را براساس رمزگانهای متفاوت، دستهبندی و در چارچوب ساختار روایی با یکدیگر مقایسه کردیم تا بدین وسیله ویژگیهای روایی آنها را کشف کنیم. در واقع به بررسی «سبکشناسی روایت» در چهار قطعه بسیار کوتاه از این متون پرداختهایم.
وجه، يكي از مقولههاي گرامري فعل است كه عموما، در سه معناي اخباري، امري و التزامي، توجه زبانشناسان روسي و فارسي را برانگيخته است. ابزارهاي زباني براي بيان اين مفاهيم، در زبان روسي و فارسي متفاوتاند. براي بيان وجه التزامي، در هر دو زبان، كه بر قضيهاي غير واقعي دلالت دارد، و تنها احتمال وقوع آن در گذشته و يا آينده ميرفته و يا ميرود، نه تنها فعل، بلكه عوامل زباني متعدد ديگر تاثير گذارند. هدف از اين پژوهش، مطالعه و مقايسه ابزار زباني بيان وجه التزامي و بررسي ساختارهاي نحوي است، كه در بيان اين مفهوم، در زبانهاي روسي و فارسي كاربري دارند، و نيز يافتن وجوه تفاوت و تشابه زباني آن است. از آنجا كه، براي بيان وجه التزامي، در زبان فارسي، ابزارهاي گرامري بيشتري دخالت دارند، بنا براين، معاني گرامري زمان و شخص در فعل جمله مورد نظر فارسي، دقيقا مشخص است، در صورتي كه، معاني مذكور، در وجه التزامي افعال زبان روسي، به دليل نبود ابزار گرامري لازم، وجود ندارد.
فعل زبان روسي، گونهاي از كلام است، كه ويژگيهاي دستوري متعددي را بيان ميكند، و به لحاظ اين ويژگيهاي دستوري ـ نحوي و چگونگي بيان شخص، آن را به گروه افعال شخص دار و افعال بدون شخص دستهبندي ميكنند. تفاوت اين دو گروه فعلي، در بيان يا عدم بيان ويژگيهاي دستوري شخص است. هدف از اين پژوهش، بررسي ابزار بيان مقوله شخص در گزارههاي فعلي جملات روسي است. معني دستوري شخص را گاهي وندهاي فعلي بيان ميكنند، كه در اين صورت، ابزار بيان معني شخص دستوري است، و زماني عناصر ديگر جمله، يعني ضماير شخصي، يا اسامي، اين معني را به فعل ميدهند، كه آن را ابزار لغوي ميناميم. در زبان روسي ابزار لغوي در بيان اين معني نقش بسيار مهمي دارند، زيرا در برخي شرايط، مثلا نبودن فاعل ظاهري در جمله وندهاي (شناسههاي) فعلي، معني واقعي شخص را نشان نميدهند و در معناي مجازي به كار ميروند.