نظریه ارتباطی یاکوبسن بر شش اصل استوار است که سه اصل اساسی و سه اصل فرعی دارد: (فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز، تماس). این نظریه شعر را از جنبههای بلاغی، دستور زبان، معنا و... تحلیل میکند. در این مقاله، نظریه یاکوبسن درباره شعر با بیان نمونههایی از اشعار نظامی، تطبیق داده شده است. شعر نظامی از نظر علم بلاغی ارزش چشمگیری دارد، این پژوهش به توجه شاعر به این اصول بلاغی و نیز نظر او درباره ارتباط شاعر با مخاطب میپردازد. به این طریق میتوان دانست که این شاعر توانا به هنر خود و تأثیرگذاری آن بر خواننده چگونه مینگریسته است. این امر بدون توجه به صورت و معنای شعر و شیوه کاربرد آنها میسر نمیشود. در خمسه و دیوان نظامی، حضور مخاطب و توجه گوینده به وی مشهود است و بین گوینده و شنونده ارتباطی دو سویه برقرار است؛ یعنی مخاطب نیز بر شاعر اثر میگذارد. در بخش دوم مقاله به شش عنصر ارتباطی یاکوبسن پرداخته شده که کارکردی ویژه دارد و در شعر این شاعر به خوبی میتوان این کارکردها (مخصوصاً کارکرد ادبی و هنری) را دید.
کعبه جان که از دیدگاه نقد ادبی به تحلیل مخزن الاسرار نظامی پرداخته نخستین گام در راه چنین پژوهش گسترده دامن و نخستین دفتر از مجموعه ای است که به یاری خداوند با عنوان نقد ادب فارسی انتشار خواهد یافت. اگرچه هر نقدی با ضریبی از تعصب و جانبداری همراه است، اما نگارنده کوشیده است تا دلبستگی های او به "داستانسرای بزرگ گنجه" او را از حقیقت جویی و نقد راستین باز ندارد و بدون شک نقد راستین آثار بزرگان ادب (یعنی اشاره به هر جنبه استواری و زیبایی و کاستیهای احتمالی آن آثار) چیزی از عظمت نام و مقام صاحبان آثار نخواهد کاست، عظمتی که گذشت اعصار و قرون مهر تایید بر آن زده است.
اين اثر كه براى نخستينبار در سال 1370 خورشيدى منتشر شده است، مجموعه تحليلها و تفسيرهاى نويسنده پيرامون مناجاتهاى نظامى گنجوى است. نظامى در آغازِ برخى منظومههاى خود، به مناجات با حق تعالى پرداخته است. مىتوان گفت: تنها در يك مورد است كه هيچ فردى، حتى فيلسوف و شاعر و هنرمند، براى بيان مقاصد خود، دشوارى ندارد، و آن هم نيايش است. در نيايش، آدمى با خدايى روبروست كه به خوبى مىتواند مقاصد و نيتهاى خود را به خوبى بيان كند، و در عين حال، اين اطمينان را دارد كه مخاطب، مقاصد و نيتهاى او را درمىيابد. در نيايش، فرد هر چيزى را در دل بيان مىكند، و ميان خود و خداى خويش، هيچ حجابى نمىبيند. در نيايشهاى نظامى، انديشه و شخصيت نظامى آشكار مىشود. نحوة سخن گفتن او با خداوند، و مضمونهايى كه در توصيف حضرت حق به كار مىبَرَد، از جمله حكمتهاى عميقِ اين شاعرِ بزرگ است. در كتاب حاضر، محمدتقى جعفرى بر آن نبوده تا همة مطالب و مضامينِ عميقِ نظامى را از لابلاى اشعار او استخراج و تحليل كند، چرا كه بايد اثرى چند برابر اين كتاب مىنگاشت. او براى آن كه گوشهاى از انديشههاى عميق و الهىِ نظامى را نشان دهد، به تحليل بعضى از نيايشها بسنده كرده، و در لابلاى فصلهاى گوناگونِ اثرِ حاضر، مضامين و مفاهيم بسيار والايى از آن حكيم فرزانه بيان كرده است. رسالت شعر و شاعرى، اصولِ كلىِ حاكم بر مناجاتها، حكمت، عرفان و اخلاق، از جمله مباحثى است كه نويسنده به تحليل آنها پرداخته، و چنين مىتوان دريافت كه نظامى تنها يك شاعر نيست، بلكه جزو حكماى بزرگ به شمار مىرود. اين اثر، با وجود حجم اندك آن، نكات مهمى را در شناختِ تفكرِ نظامى بيان مىكند كه براى دانشپژوهان ارزش بسيارى دارد.
نظامی به عنوان شاعری صاحب اندیشه در آثار خود سعی داشته تا دغدغه اصلی خود را در اشعارش بنمایاند. دغدغه انسان کامل و آرمانی که الگوی اخلاقی و فکری مخاطبان میتواند باشد. در هفت پیکر، اساس تفکر نظامی کمال، تعالی و خودشکوفایی شخصیتهای داستان، مخصوصاً بهرام گور است. اما نه کمالی پر رنج؛ بلکه تجربهای همراه با شادی و امیدواری، با توجه به جسم و روح و دو بعد مادی و معنوی که از این نظر با نظریه شخصیتی مزلو کاملاً سازگار است. بهرام بتدریج در سیر داستان به مرحله آگاهی میرسد و همراه با گره افتادنها و گرهگشاییهای داستانی، گویی گرههای وجود بهرام نیز گشوده میشود. در این مقاله، شخصیت بهرام در پردازش نظامی، با مؤلفههای خودشکوفایی مزلو تطبیق داده شده است.
نظام زبان و واژگان داراي قدرت و امکاناتي است که ميتوان به واسطه آن زمينه پيوند شعر با هنرهاي تجسمي را فراهم کرد، امکاناتي چون صور خيال، واژگان حسي و نحوه بيان آنها، جزئي نگري و توصيفهاي مينياتوري، ترسيم تصويرهاي عيني و توجه به روساخت، فرم و ساختار روايي شعر بيش از ژرف ساخت آن. در ميان شعراي پارسي زبان، نظامي در اشعار خود بيش از هر شاعر ديگري از اين امکانات زباني بهره برده است و در کنار آن به واسطه تمرکز ويژه بر عناصر بصري و القاء رنگ، نور، فضا، خط و غيره توانسته است به هنرهاي تجسمي نزديک شود و قابليت تجسمي به اشعار خويش ببخشد. بنابراين ميتوان پيوند شعر و هنرهاي تجسمي را در هنر شاعري نظامي با وضوح بيشتري دريافت. اين پژوهش با رويکردي تطبيقي سعي بر آن دارد تا جنبههاي مختلف هنرهاي تجسمي را در هفت گنبد نظامي بازخواني کند.