بیتردید منطقالطیر عطار، دل انگیزترین منظومه عرفانی فارسی است. در این اثر، سلوک سالکان خداجو از طلب تا فنا با بیانی رمزوار در قالب سفر مرغان سیمرغ جو ترسیم شده است. عطار، پیش از آغاز داستان در مقدمهای هنرمندانه به معرفی سیزده پرنده (سالک): هدهد، موسیچه، طوطی، کبک، تنگ باز یا تند باز، دراج، بلبل، طاوس، تذرو، قمری، فاخته، باز ،مرغ زرین میپردازد. سه دیدگاه نگارنده به همین مقدمه نمادین مربوط است. نویسنده در دیدگاه نخست با عنوان «پرنده گمشده عطار»، مرغ پنجم را «کبوتر» میداند نه «تنگ باز». در دیدگاه دوم با عنوان «هدهد و دوازده پرنده»، نگاه سوال برانگیز به شمار این پرندگان سیزده گانه را به سوی شمار نمادین «یک و دوازده» جلب میکند و بالاخره در دیدگاه سوم با عنوان «مرغ زرین» به رمزگشایی از این مرغ شگفت و نا آشنا میپردازد.
این کتاب که عطار آن را گاهی «منطق الطیر» و زمانی «مقامات طیور» نامیده، و دیگران عنوان «طیورنامه» هم بدان دادهاند، از لحاظ معنی و لفظ در شمار دلکشترین کتبی است که از این جنس در زبان و ادبیات فارسی به جهانیان عرضه شده است؛ مجموعهای است از لطایف حکمی و نکات قرآنی و اشارات مصطفوی و عبارات اولیاء حق که در بهترین قالب الفاظ فارسی گنجانیده شده است. مضمون این کتاب، یعنی حرکت جمع کثیری از مرغان جهان برای یافتن سیمرغ کوه قاف و پرواز دستهجمعی آنان به سوی قاف و مسجد اقصای دل و حتی نام «منطق الطیر» قبل از عطار به وسیله دیگران در کسوت الفاظ و عبارات آمده است.
شیخ فریدالدین عطار در سال 516 و به قولی 540 هـ.ق پای به جهان نهاد و احتمالا در سال 618 دیده از جهان فروبست. در فاصله این دو تاریخ، هزاران بیت و ترانه سرود و لطیفهها و طنزها و نکتههای بیشمار در کار آن کرد. احوال و گفتار مردان خدا و عاشقان کبریا را در «تذکرة الاولیاء» گردآوری کرد و هفت شهر عشق را در «منطق الطیر» سیر کرد، و سماع عشق را در پرده غزلیات و رباعیات و قصاید نواخت. اندوه جهان را در «مصیبتنامه» نهاد و در «الهینامه» و «اسرارنامه» گوشههایی از بازیهای پنهان پشت پرده عالم را بیان کرد. منطق الطیر به اتفاق اهل نظر از برترین مثنویهای عطار است که میتوان آن را پیشرو مثنوی جلالالدین رومی و سرچشمه الهام او دانست. در این کتاب گزیدهای از این مثنوی آمده است.
نوشتار زنانه از نیمه دوم قرن بیستم، به عنوان یکی از شاخههای نقد فمنیستی مطرح شد. طرفداران این نظریه در آغاز، با تأسّی از اندیشههای متعصبانه این جنبش، نوشتار زنان را در مقایسه با کلام مردان، از منظر تضاد بررسی کردند و در پی آن بودند که زبانی ویژه زنان خلق کنند؛ پساز آن، با کمرنگ شدن تعصبها و رد نظریه نخست، این ویژگیها از منظر تفاوت بررسی شد. از این نظر، زنان به دلیل روحیات و احساسات خاص خود، دارای زبانی با ویژگیهایی هستند که در کلام جنس مخالف دیده نمیشود و یا کمتر مجال ظهور مییابد. نظریهپردازان این حوزه، با بررسی انواع مختلف آثار زنان، بهویژه در ادبیات و از منظر واژگان، جملهها و موضوعات، این تفاوتها را بیان کردند. کتاب دا که در سالهای اخیر، در نوع ادبی خاطره ـ داستان و درحوزه ادبیات دفاع مقدس نگاشته شده، از جمله آثاری است که به سبب دارابودن راوی و نگارنده زن، از این ویژگیها بهرهمند است. در این مقاله، برآنیم که با بیان مهمترین این مؤلفهها، کارکرد آنها را در کتاب دا نشان دهیم و اثبات کنیم که اگرچه نقل خاطرههای حول محور جنگ سبب شده است از حضور این ویژگیها در اثر کاسته شود، همواره با اثری سروکار داریم که نوشتار زنانه را در ذهن تداعی میکند.
يكي از مهمترين شاخههاي نقد ادبي، تصحيح يا نقد متن است كه به بررسي اصالت متن ميپردازد. نگارنده با كشف غزلي واحد در “ديوان خاقاني“ و“كليات شمس تبريزي“، در اين مقاله از منظر نقد متنشناختي به اين غزل نگريسته است. تتبع مولانا در اثار و اقوال پيشينيان و از ان جمله خاقاني، سابقه حضور غزلي از سلطان ولد در ديوان كبير، تقدم خاقاني نسبت به مولوي، بررسي شكل غزل، تخلص شعر، بررسي نسخه ها و... از جمله دلايلي است كه در ردّ انتساب اين غزل به مولوي، مورد استناد و استشهاد قرار گرفته است. از نتايج اين مقاله ميتوان به تاثر مولانا از خاقاني، خطاي درج غزلي از خاقاني دركليات شمس و استفاده از اين خطا در ارائه پيشنهاد تصحيح واژهاي از غزل خاقاني اشاره كرد.