پرسش اصلي مقاله، چنان که از عنوان آن هم بر مي آيد، مخاطبشناسي سنايي در آثار منثور قرن ششم تا دهم هجري است. براي يافتن پاسخ، ابتدا آثار منثوري را که از اشعار سنايي استفاده کرده بودند، شناسايي کرديم. پس از استخراج ابيات و مطابقت آنها با آثار سنايي، منابع مذکور بر اساس موضوع در هشت گروه طبقهبندي شدند: آثار تاريخي، عرفاني، تفسيري، زندگي نامهاي، اخلاقي، فني ادبي، روايي ـ داستاني و ترسلي. سپس با چهار رويکرد متفاوت دادهها را بررسي کرديم. نخست، رويکرد تاريخي که نشان ميداد، هر کدام از آثار سنايي در کدام دوره تاريخي و تا چه حد مورد توجه نويسندگان بوده است؛ دوم، رويکرد جغرافيايي که ميخواهد به اين پرسش پاسخ دهد که در قرن ششم تا دهم، شعر سنايي در کدام مناطق خواننده داشته است؛ سوم، رويکرد تحليلي ـ موضوعي که در صدد است تا اولا طيف مخاطبان سنايي را در طول تاريخ نشان دهد، ثانيا معلوم کند هر گروه بيشتر به کدام بخش آثار او توجه داشتهاند و سوم اين که مشخص کند نويسندگان از اشعار سنايي در چه زمينههاي معنايي ـ عاطفي بهره بردهاند و نهايتا اين که دريافت خوانندگان شعر سنايي در طول تاريخ، چه تفاوتها و چه وجوه مشترکي دارد. آخرين رويکرد ما، آماري است که بر اساس آن به طور مشخص ميخواهيم به سه پرسش پاسخ دهيم: شعر سنايي در قرن ششم تا دهم در ميان کدام گروه از نويسندگان خوانندگان بيشتري داشته است؟ سير اقبال به شعر او در بازه زماني مذکور چگونه بوده است و سرانجام اين که، کدام اثر سنايي بيشتر مورد توجه خوانندگان بوده است؟
این پژوهش با هدف آسان سازی و روان گویی مطالب و معانی پیچیده و دشوار در "مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز" اثر شیخ محمد لاهیجی تهیه شده است. غامض بودن عبارات و تعقیدات کلام و اطناب بیان شارح، نگارنده را واداشته تا در عین رسایی پیام و شیوایی بیان، مفاهیم صریح عرفانی را با عباراتی موجز و مختصر در دسترس جویندگان اسرار الهی و پویندگان حقایق معانی قرار دهد زیرا معتقد است که "خَیرُ الکَلام ما قَلَّ وَ دَلَّ وَ لَم یَمَل".
«مثنوی معنوی» مولانا از بزرگترین آثار منظوم ادب پارسی و عرفان اسلامی است. این اثر جاودان که در شش دفتر تنظیم بنا به خواهش یکی از مریدان، حسام الدین چلبی، سروده، حسام الدین اصرار می ورزد که مولانا به سبک الهی نامه عطار اشعاری را بسراید که بیانگر آموزه های طریقت و حقیقت عرفانی جهت بره و حظ مریدان و طالبان باشد.مولانا نیز به درخواست یار غار خویش لبیک گفته و به مدت چهارده سال تا هنگام وفات خویش به سرودن مثنوی همت گماشت. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پیدرپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسامالدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده میشود. مثنوی مولوی، همانند بیشتر مثنویهای صوفیانه، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده میکند. ترتیب قرار گرفتن داستانهای گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیتهای اصلی داستانها میتواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستانها بازی میکنند. حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمیتر آمدهاند. برخی عیناً در مثنویهای عطار نیشابوری همچون منطقالطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شدهاند. آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کردهاست. اصل داستان را البته جویندگان میتوانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند. مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاههای عرفانیاش نشان میدهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشتهاست.
داستان رستم و سهراب که از نظر استحکام و ساختار و جوهر انسانی و هنری با بهترین تارژدی های جهان پهلو می زند یکی از داستانهای فرعی شاهنامه است که هرچند در ظاهر کاملا جانبی و منتزع از جریان کلی کتاب به نظر میآید، با این حال در به کمال رسانیدن چهره واقعی رستم و کاووس و حتی پهلوانان کم اهمیت تری نظیر گودرز و گیو و طوس و زواره، از اهمیت والایی برخوردار است و به این تعبیر می تواند در متن حماسه ملی ایران جای گیرد. هرچند اصل داستان از یک ساختار کلی جهانی و نمونه مکرر داستان پردازی پیروی می کند و همانند آن در ادبیات کهن بسیاری از ملل جهان هست؛ با این حال تازگی، کشش و کمال این داستان "قولی است که جملگی برآنند" و این امر می تواند بیش از هر چیز به آفرینش هنری و دست مایه شاعری فردوسی بازبسته باشد...
این کتاب بر آن است تا به شیوهای تحقیقی و مستند به منابع و مدارک مربوط، نشان دهد اولا فرهنگ و شعر و ادب فارسی، در ورای اشارات و تلمیحات و رموز و مظاهر گوناگون، بر چه پشتوانه سرشاری از اندیشه و ادراک تکیه دارد، دوم اینکه روشن کند درک ابعاد هنری و غنای فرهنگی آن بدون اطلاع از این اشارات و کنایهها و اسرار و رموز ممکن نیست. بسیاری از علاقمندان به ادبیات هنگام مطالعه داستان و شعر با شخصیتها، روایتها و مکانهایی که در اثر آمده آشنا نیستند؛ به همین دلیل شاید نتوانند به لایههای عمیقتری از درک داستان دست پیدا کنند. بنابراین مطالعه آثاری همچون این کتاب میتواند روایات نهفته و اصطلاحات ناشناخته را به مخاطب بشناشاند. کتاب به شکل الفبایی طراحی شده و هر توضیح و مرجع موردنیازی به صورت مدخل ارائه شده است. در هر مدخل، مثالهایی از اشعار و متون ادبی ارائه شده تا درک موضوع راحتتر و شیرینتر شود.