از جمله مسائلی که در حوزه نقد ادبی کمتر مورد توجه قرار گرفته است مقایسه دیدگاههای ادبی شاعران و نویسندگان به عنوان خالقان آثار ادبی با نظرات منتقدان و نظریهپردازان این حوزه است. پژوهش حاضر شامل بررسی دیدگاههای عطار نیشابوری درباره مسائل گوناگون شعر مانند وزن، قافیه، ردیف، کذب در شعر، الهام شاعرانه، مخاطب، لفظ و معنی و شعر حکمی و توحیدی است. در این تحقیق چهار مثنوی الهینامه، اسرارنامه، مصیبتنامه و منطق الطیر به طور کامل بررسی گردیده و تمام گفتههای عطار در حوزههای استخراج شده و ضمن شرح و توضیح، با نظرات منتقدان ادبی گذشته و حال مقایسه گردیده است. در پارهای موارد برای نشان دادن نوآوریهای عطار خصوصاً در حوزه مخاطب و معنی، از غزلیات وی کمک گرفتهایم.
این مجموعه مشتمل است بر معرفی شاعران، نویسندگان، عالمان، عارفان، خوشنویسان و دست اندر کاران موسیقی در استان آذربایجان غربی در دوره معاصر .در کتاب نمونهای از اشعار شاعران به ترکی یا فارسی درج گردیده است ;همچنین علاوه بر ذکر احوال و آثار، پارهای از مختصات شعری و دیدگاههای اشخاص نیز به اجمال بررسی شده است .
شعر معاصر که با وزیدن نسیم مشروطه بر بن پایه ادب کهن سال پارسی چونان گل شاداب سحرانگیزی روئید رنگ و بویی تازه داشت. چون از جوهره فرهنگ جهانی و اندیشه های نو تغذیه کرده بود عطری داشت که آن را از ادبیات سنتی ممتاز می کرد. با این همه یا به آزمودن کالبدهای نو پرداخت و یا زبانی تازه برای غزل سرایی جستجو کرد و از قالب های دیگر دور افتاد. در زمینه مثنوی کسانی چون فروغ، سایه، حقوقی، خانلری و جدی تر از دیگران مهدی حمیدی تجربه هایی کرده اند که همه ارزشمند است. اما این دفتر ابتکاری دیگر است که پس از مشروطه نظیری برای آن نمی شناسیم و خود تمام تلاش شاعر در این راه نیست، که حاصل کار او را پس از انتشار مجموع مثنوی هایش باید قضاوت کرد. اینکه چرا برای انتشار اولین دفتر مثنوی را گزیده است بی دلیل نیست (در حالی که دفترهای غزل و قصیده و نیز گونه های پراکنده و نیمایی آماده چاپ نیز دارد) برخلاف تصور بسیاری سهل باوران مثنوی ساده ترین نوع شعر پارسی نه که دشوارترین نوع است. این تنها قالبی است که در آن تمام شکل بندی های موضوعی یعنی حماسی، غنایی، تعلیمی، نمایشی در تمام ابعادشان می گنجند و هیچ قالب شعری دیگری چنین کششی ندارد. از این گذشته در مثنوی صنایع ظاهری رنگ می بازند و تغییر جوهره می دهند. ایجاز مثنوی با آنچه در کالبد غزل و قصیده ایجاز خوانده می شود، تفاوت فاحش دارد. در این نوع شعر نخست باید حرفی برای گفتن داشت و پس از آن چگونه گفتن را باید دانست وگرنه حاصل کار چیزی است از دست شبه مثنوی یا ضد مثنوی که اگر در صنعت گری سحر حلال کرده و عقد لال پیوسته باشد. در بازار سخن به چیزی و در رسته ناقدان گوهرشناس به پشیزی نمی ارزد. به هر حال این گوینده دوران معاصر را عصر بازشناسی دقیق تر منظومه هایی این چنین می داند که به نظر او تلفیقی است از شاعری و داستان سرایی تا چگونه بازتاب یابد....
اگر ديوانهاي شاعران زبان فارسي را از نظر توجه به مفاهيم و اصطلاحات ادبي، بررسي کنيم، در مييابيم آنان در خلال اشعارشان درباره بسياري از اصطلاحات و مفاهيم ادبي نظر دادهاند، جالب اينکه ديدگاه آنان، يا با نظر منتقدان و صاحبنظران ادبي يکي است يا به آن بسيار نزديک است، اما متاسفانه کمتر بدان توجه شده و گويا روش بر اين بوده و هست که مسائل ادبي تنها از منظر ناقدان نگريسته شود نه از ديدگاه خالقان آن. در حالي که به نظر ميرسد، يکي از راههاي درست درک مفاهيم و مسائل ادبي، بررسي و تحليل آنها از ديد شاعران و نويسندگان به عنوان خالقان و مولفان آثار ادبي، است. پژوهش حاضر مفاهيم و اصطلاحات مرتبط با سبک را در آثار شاعران پارسي زبان ـ تقريبا به صورت کامل ـ تا اوايل قرن نهم بررسي کرده است، دراين تحقيق ضمن تبيين اهميت مفهوم سبک، اصطلاحاتي را که ناظر بر اين مفهوم است، تحليل کردهايم، اين اصطلاحات، که ميتوان گفت قديمترين آنها طرز، در اشعار بازمانده از صايغ هروي است، عبارتند از: طرز، طريق، نمط، طور، شيوه و راه. نکته درخور تامل اينکه خود اصطلاح سبک در اين دوران رايج نبوده است، شاعران هنگام کاربرد اصطلاحات مذکور، ابتدا از شاعران پيشين که به نظر سبکشان در خور تقليد است ياد کرده سپس سبک (طرز، طريق و شيوه) خويش را برتر از آنان دانستهاند، در بيان ويژگيهاي سبک خود تنها به صفاتي مانند: غريب، عجيب، نادر و نظاير آن اکتفا نموده و مختصه ديگري که به صورت عيني نمودار سبک آنان باشد، ياد نکردهاند، گاهي نيز بررسي سبک ناظر بر محتوا و درونمايه آثار است که ميتوان در اين حيطه از خاقاني و سعدي ياد کرد.
در شروح مثنوی، شارحان در بسیاری موارد، نخست زمینه متن (Context) بویژه زمینه تاریخی را کاویدهاند، آن گاه به جنبههای دیگر متن پرداختهاند. میتوان گفت یکی از دلایل فروزانفر در تألیف قصص مثنوی نیز تبیین چنین زمینهای بوده است. امّا گاهی اوقات شارحان بیتوجه به شگردهای مولوی درباره زمینه متن، هم در تشخیص زمینه تاریخی و هم در شرح متن گمراه و سرگردان شدهاند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، زمینه تاریخی یکی از حکایات مشترک مثنوی و فیه مافیه به نام «نظر کردن پیغامبر به اسیران»، را در شروح گوناگون بررسی کرده و نشان دادهایم. شارحان به دلیل بیتوجهی به شگردها و تصرّفات مولوی به سه گروه تقسیم شدهاند:1)گروهی زمینه تاریخی حکایت را جنگ بدر دانستهاند. 2) گروهی زمینه تاریخی حکایت را غزوه بنی نضیر و بنی قریظه دانستهاند. 3)گروهی هم در این باره سکوت کردهاند. آن گاه ضمن تحلیل نظر شارحان، علل انحراف آنان را در دو موضوع تبیین نمودهایم:1)حکایت مشابه در فیه مافیه 2)ساختار حکایت و خلاقیت مولوی.