هر پدیده نسبتاً دامنهداری که دارای سیری پیشرونده باشد، ساختار روایی سادهای را در بطن خود میپروراند. در این ساختارِ سادهگویی، عناصر تشکیلدهنده پدیده از نقطه A به سمت B ، از Bبه سمت C و ... حرکت میکنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحله درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیشرونده و روایی شکل داستانی میبخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/راوی بر پیکره موضوع تحمیل میشود؛ این گشتارها در توالی خطی ـ زمانی داستان قابل تحلیلاند. مقاله حاضر در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنه زمانی روایتشدگی تأکید دارد: در مدخل نخست با سه گونه زمان تقویمی، زمان حسّی و زمان روایت مواجه میشویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونههایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصههایی از مثنوی نیز متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس پنجم انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی) ارائه شده است.
نویسنده این کتاب با احاطه چشمگیر خود در منابع نقد کهن و آگاهی گستردهاش نسبت به نقد جدید، اصلیترین مبادی فلسفی را در گرایشهای مختلف نقد مورد کندوکاو قرار داده و با مقایسه هوشمندانه نگرشها و آراء مختلف، زمینه آشنایی سودمندی برای خواننده هموار میسازد. در مقدمه کتاب بحثی درباره فلسفه و نقد آمده است. فصل اول درباره ریشههای تاریخی رشد اندیشه فلسفی در میان اعراب مسلمان است. فصل دوم شامل احکام و آراء انتقادی و پیوند آن با تفکر فلسفی است و در این مسیر به مطالعه در آراء جاحظ، ابن قتیبه، ابن طباطبا، قدامه، آمدی، قاضی جرجانی و حازم قرطاجنی پرداخته و کوشیده تا آراء انتقادی این ناقدان را بر اساس مبانی فلسفی آنها مورد بررسی قرار دهد. فصل سوم درباره شیوه نقد در میان فلاسفه مسلمان است. فصل پایانی کتاب درباره تأثیر تفکر فلسفی در مقولههای نقد است.
درباره ساختگرایی و جایگاه آن در نقد ادبی، کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده است. در این نوشتار نویسنده کوشیده با پرهیز از ورود به مسائل جزئی و حاشیهای و با تأکید بر سادهسازی مطالب، ساختگرایی در نقد ادبی را با تکیه بر جنبههای عملی آن اندکی روشنتر بازگو کند.