گرشاسپ پهلواني است که روان او از بارگاه اهورا و همچنين خود او از حماسه ملي، شاهنامه، رانده شده است. روان او به بهشت راه ندارد زيرا آتش، پسر اهورا مزدا و امشاسپند ارديبهشت را آزار رسانيده، در شاهنامه نامآور نيست زيرا سرسپرده ضحاك انيراني است پس در هر جايي كه خواست اهــورا مزدا و دوستي مردمان ايران ياريگر پهلواني نباشد، او در ناخودآگاه اين مرز و بوم جايگاهي ندارد. او در جنگ تيري ميخورد، ديو خواب اهريمني براو چيره ميگردد و تن او هزاران سال در خواب ناآگاهي فرو ميرود تا اين كه بر روان او نوري اهورايي ميتابد و از خواب بيدار ميگردد، به سوي اهورا ميرود و براي به دستآوردن دوستي ايران و ايراني ضحاك را ميكشد. با ميانجيگري زردشت، گناه آزردن آتش او نيز به پاس كردارهاي اهـورايي آمرزيده ميگردد و در فرجام، روان او به بهشت برين راه مييابد.
میرچا الیاده استاد بزرگ ادیان تطبیقی جهان در این کتاب، متون و روایات دینی را از سراسر جهان گردآوری و برحسب موضوع طبقهبندی و به دانشجویان و علاقمندان تاریخ ادیان جهان و مطالعات دینی عرضه کرده است. این مجلد به موضوع مرگ، زندگی پس از مرگ و رستاخیز آخرت اختصاص یافته و بخشهای مختلفی همچون خدایان در دنیای زیرین، مرگ و وضعیت میانه به روایت اوپانیشادها و متون بودایی، مراسم و آیینهای تدفین در ملل مختلف، اعتقادات ملل باستانی درباره مرگ و بیمرگی یا جاودانگی، انواع بهشتها و سرانجام بحث مفصلی درباره رستاخیز به اعتقاد اقوام و ادیان مختلف را دربر میگیرد.
این دستنویس دارای 158 صفحه میباشد که بر هر صفحه 17 سطر نوشته شده است. پایاننویس ندارد؛ ولی بر صفحه 109 تاریخ روز سروش ماه اردیبهشت سال 1211 یزدگردی دیده میشود. ترکیب متن های پهلوی این کتاب با یکدیگر ترکیبی جدید است و به این ترتیب است: داستان گرشاسب، ده اندرز آذربدمهر اسپند، داستان تهمورس و جمشید، شماره امشاسپندان دردین، داستان گلشاه، گفتگوی مذیو ماه و زرتشت، گرفتاری ضحاک به دست فریدون، گرز مهر ایزد، شمار سالهای میان پادشاهی کی و یشتاسب و یزدگرد شهریار، درباره روز هرمزد ماه فروردین، داستان هزاره آخر، نذر گوشت، درباره مرد نیک و بد در جهان، هشت فرگرد از دامداد نسک، گزیدهای از دینکرت و .... .
آيين زرواني از كهنترين آيينهاي بشري است كه با زندگي و انديشههاي ابتدايي انسان در پيوند است. يكي از برجستهترين آموزههاي اين آيين باور به سرنوشت و بخت و تاثير سپهر و روزگار در زندگي انسان است. هرچند در متون اوستايي از اين آيين چندان ياد نشده است، اما در متون پهلوي جايگاهي مهم دارد كه از اين طريق به متون فارسي زردشتي، فارسي و عربي راه يافته است. يكي از مهمترين منابع مطالعاتي در باب آيين زرواني زبان، فرهنگ و ادبيات گوراني است. گذشته اين زبان به روزگار هخامنشي برميگردد و تا به امروز پايدار مانده و ادبياتي غني و پربار دارد. سرود «دينو» يكي از نمونههاي زرواني در فرهنگ گوراني است. گفتگوي شاعر با روستاي محل سكونت خود، روزگار و فلك در اين سرود سرشار از انديشههاي زرواني در شكايت از روزگار است. در اين مقاله به شيوهاي توصيفي به معرفي متن گوراني، آوانگاري، ترجمه، واژهشناسي و تحليل اين سرود پرداخته شده است.
اصطلاح «بوياترنج» تنها يک بار در شاهنامه فردوسي به کار رفته است. اين اصطلاح بيانگر داستان اسطورهاي مستقلي است که در شاهنامه نيامده است. با بررسي ادبيات اوستايي، متون پهلوي، روايات فارسي زردشتي و حماسههاي شفاهي ميتوان سه سرچشمه براي اين اسطوره در نظر گرفت: 1. اسطوره جمشيد و آسن خرد که در آن جمشيد، آسن خرد ربوده شده توسط اهريمن و ديوان را از دوزخ/ شکم اهريمن بازمي گرداند. 2. اسطوره جمشيد و تهمورث که در آن جمشيد براي بازگرداندن تهمورث که توسط اهريمن بلعيده شده، دست در تن دوزخي او فرو ميبرد و تهمورث را بيرون ميکشد، اما دست او پوسيده ميشود و بوي بد ميگيرد و با گميز درمان ميشود. 3. اسطورهاي در حماسههاي شفاهي که در آن دست رستم در اثر فرو بردن در شکم ديو سپيد بوي بد ميگيرد و او همواره ترنجي طلايي پر از بوي خوش در دست دارد. در اين مقاله با توجه به اين سه سرچشمه، بنيادهاي اسطورهاي بوياترنج بازشناسي و سپس اين اسطورهبازسازي شده است.