نظامی به عنوان شاعری صاحب اندیشه در آثار خود سعی داشته تا دغدغه اصلی خود را در اشعارش بنمایاند. دغدغه انسان کامل و آرمانی که الگوی اخلاقی و فکری مخاطبان میتواند باشد. در هفت پیکر، اساس تفکر نظامی کمال، تعالی و خودشکوفایی شخصیتهای داستان، مخصوصاً بهرام گور است. اما نه کمالی پر رنج؛ بلکه تجربهای همراه با شادی و امیدواری، با توجه به جسم و روح و دو بعد مادی و معنوی که از این نظر با نظریه شخصیتی مزلو کاملاً سازگار است. بهرام بتدریج در سیر داستان به مرحله آگاهی میرسد و همراه با گره افتادنها و گرهگشاییهای داستانی، گویی گرههای وجود بهرام نیز گشوده میشود. در این مقاله، شخصیت بهرام در پردازش نظامی، با مؤلفههای خودشکوفایی مزلو تطبیق داده شده است.
چون پایه این دفتر بر تلاشی "نمادین" است و خواست انجامین: نمودن "نماد" است نه شکافتن آن، و نمایش راز است نه گشایش آن، و این دفتر، نه از پی پزوهش در آثار نظامی است که برای نمایش "نماد" است، تا برانگیزاننده اندیشه پژوهشگران گردد از این رو باز نمودن نکته هایی اجتماعی، بایسته می نماید. نکته در خور نگاه اینست که: بیشتر پژوهشگران روزگار ما، جهان و رویدادهای گذشته را با ترازوی قرن نوزدهم و بیستم می سنجند و با حال و کار گذشتگان، از این دریچه نگاه می کنند و به ناچار همه می لغزند و لغزیده اند و سبب گمرهی های فراوان نسلهای جوان روزگار ما شده اند. اگر به این نکته توجه داشته باشیم و هر پدیده را با ترازوی زمان خودش بسنجیم، کهر بهنجار انجام داده این و جدول ارزشهای ویژه ای برایمان پدیدار می گردد. خردمندانی چون نظامی، در دل تاریکی زیسته اند و با تلاشی پیکارگونه روزنه هایی به سوی روشنایی باز کرده اند. گاه در میان سخنانشان بدسگالیهایی به چشم می خورد که هول انگیز است و اگر با چشم باز و با شناخت روزگار آنان و با ترازوی زمانشان، آنها را ننگریم و نسنجیم درباره آنان ستمکارانه داوری کرده ایم...
کتاب «هشت بهشت و هفت پیکر» مجموعه ای از آثار تحقیقی دکتر محمدجعفر محجوب در دنیای بی کران ادبیات فارسی است. گویا اثبات این نکته که پنج گنج امیر خسرو به پیروی از خمسهء نظامی سروده شده است به آوردن دلیل و برهان نیازی ندارد.چه خسرو خود در آغاز تمام مثنویهای پنج گنج بصراحت بدان اشاره کرده و اگر هم نکرده بود نام و مضمون و روال داستان بر این تقلید گواهی میداد. در نظر بنده در میان آثار نظامی،هفت پیکر شاهکار اوست و در آن از نقطههای ضعفی که از نظر فن داستانسرایی ممکن است در بعضی آثار دیگر وی یافت شود خبری نیست.هفت پیکر چهارمین داستانی است که نظامی سروده و پس از آن به نظم اسکندرنامه(شرفنامه واقبالنامه)پرداخته است و اگرچه آخرین اثر او اسکندرنامه است لیکن ایرانیان و فارسی زبانان از آن روی که به اسکندر به چشم مردی متجاوز و مخرّب تمدن ایارن مینگریستند نتوانستند او را بعنوان یکی از قهرمانان حماسهء ملّی خویش بحساب آورند و از این روی اگرچه زبان اسکندرنامه و شیوهء بیان نظامی در این کتاب در حد اعلای پختگی و فصاحت است و بعضی از فصلهای این کتاب را میتوان از شاهکارهای ادبی فارسی در قرن ششم بحساب آورد لیکن بر روی هم اسکندرنامه نتوانست آن محبوبیّتی را که خسرو و شیرین و هفت پیکر و حتی لیلی و مجنون بدست آوردند کسب کند.....
خواجوی کرمانی جزء دستهای از شاعران است که غزلهای آنان در سلسله تحول غزل میان سعدی و حافظ قرار داشته، یعنی آنکه قسمتی از غزلهایش مضامین عرفانی و اندرزی و حکمیات را همراه با مضامین عاشقانه و آمیخته با آنها، شامل بوده است. یکی از منظومههای برجایمانده از خواجوی کرمانی، مثنوی «گل و نوروز» است. این مثنوی داستانی عاشقانه است مربوط به نوروز شاهزاده ایرانی با گل دختر پادشاه روم. خواجو این مثنوی را به پیروی از کتاب خسرو و شیرین نظامی سروده و به جز وزن و ترتیب، بسیاری از ابیات خسرو و شیرین با اندکی تفاوت در این مثنوی آمده است و خواجو نیز به شاگردی نظامی اقرار کرده است. در این کتاب این مثنوی با تلخیص و بازنویسی آورده شده است.
اين مقاله به بحث و بررسي شرح و معني چند بيت از داستان رستم و اسفنديار اختصاص دارد. بدين صورت كه نگارنده در آغاز طرح مساله كرده و بيت يا ابياتي كه در معني آنها دشواري و در نتيجه، اختلاف نظر وجود داشته است، نقل كرده و سپس توضيحات و معاني آنها را از كتابهايي كه به وسيله دكتر اسلامي ندوشن، دكتر انوري و دكتر شعار، دكتر رستگار فسايي، دكتر جويني، دكتر شميسا و دكتر نظري و مقيمي نوشته شده نقل كرده است. نويسنده پس از نقل توضيح و معني بيتها از آثار هر كدام از نويسندگان بالا، اشكال يا نقص احتمالي آنها را مطرح كرده و در نهايت معني تازه يا كاملتر بيتها را نوشته است.