طنزنویسان معمولا از زبان ادبی که با ظرافتها و نوآوریهای زبانی درآمیخته میشود، سود میجویند. از این رو، طنز هرچه هنجارشکنتر و از عنصر آشناییزدایی بهرهورتر باشد، قدرت جذب مخاطبانش افزایش مییابد. در این میان به نظر میرسد ویژگیهایی چون کوتاهی جملات و ایجاز، سادگی بیان، چینش خاص واژگان، استفاده از زبان محاوره، بیان اغراقآمیز، بازیهای زبانی ـ بیانی و انواع شیوههای هنجارگریزی زبان و شگردهایی چون آشناییزدایی، غافلگیری، عکس و اجتماع نقیضین، به همراه ظرافتهای بیانی که در آنها نهفته است، با استفاده از شیوههای مرسوم بلاغت سنتی در شکلگیری زبان طنز و مطایبه کاریکلماتورها موثر افتادهاند، شیوههایی که حاصل جستجو در ظرفیتهای بالقوه، بیانتها و پنهان زبان است و از جذابیت و تاثیرگذاری خاصی بر مخاطبان برخوردار است. بررسی زبان طنز کاریکلماتور در این پژوهش با روشی توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، ضمن اینکه باعث آشنایی با برخی از ویژگیهای این شکل ادبی میگردد، موجب درک بهتر آثاری از این دست نیز خواهد بود. این ویژگیها با اندک تفاوت در زبان سایر کاریکلماتورنویسها نیز دیده میشوند، اما آنچه زبان طنز شاپور را از دیگر کاریکلماتورنویسها ممتاز میسازد، تاثیری است که بر روی نویسندگان پس از خود گذاشته است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس شیوههای سندکاوی توصیفی ـ تحلیلی است.
تاکنون طنز و شیوه طنزنویسی در ایران ناشناخته مانده است و مردم صرفنظر از نوشته های جدی، همه مطالب دیگری را که نوشته می شود و می خوانند از شوخی، هزل، کنایه و لطیفه گرفته تا طنز به یک گونه می پندارند. برای شناخت طنز و شیوه طنزنویسی نخست باید دیگر نوشته ها و گفته های غیرجدی را شناخت و پس از بررسی کامل آنها، در مورد طنز و شکل و هدف آن تحقیق کرد. در فرهنگ های ایرانی داستان ها، افسانه ها، لطیفه ها، ضرب المثل ها و گفته ها و اشعار طنزآمیزی که در میان مردم یک کشور رایج است به ادبیات عامیانه و یا به اصطلاح فولکلور معروف است و به گونه ای مجرد تعاریفی از کنایه، لطیفه، طعنه، هزل و ایهام آمده است. اما بطور متدیک، طرز نگارش به آن شیوه ها و استنتاج از آن ها تاکنون روشن نشده است. از اینرو اغلب کسانی که با کتاب و مطالعه سروکار دارند چنین می پندارند که بعد از مباحث جدی، همه نوشته ها و گفته ها در یک زمینه نگارشی و مفهومی، می باشد در حالیکه طنز با همه آن ها مباینت دارد و خود شیوه نگارشی خاصی است که جا دارد مورد مطالعه دقیق قرار بگیرد. این کتاب نخست به بررسی روشهایی که تشابهی با طنز دارد می پردازد و آنگاه طنز و طنزنویسی را مورد مطالعه قرار می دهد
«کاریکلماتور» دیگر کاملا جا افتاده است، هم به عنوان ترکیبی تازه که به لغت نامهها راه یافته و هم به عنوان یک نوع ادبی تازه که پیروان زیادی پیدا کرده است. اصلاً چه طور شد که این طور شد. نخستین همکاری پرویز شاپور با مطبوعات، حدود سال 33 بود؛ زمانی که در اهواز معاوت دارایی بود. شاپور و فروغ کم و بیش چهار سال در اهواز زندگی کردند. شاپور گاهی برای روزنامههای محلی «فریاد خوزستان» و «آوای ملت» مطالبی مینوشت. در سال 34 که به تهران آمد، مطالبی بدون نام برای مجله «سپید و سیاه» فرستاد. شاپور از همان اول نوشتههایش کوتاه بود. شاپور بعدها به نظرم از سال 37 که دوره سوم روزنامه توفیق بود به همکاری با آن نشریه پرداخت. ابتدا مطالبش را با اسامی مستعار «مهدخت» و و «کامیار» برای توفیق میفرستاد.
استان کرمان از دیرباز مهد پرورش عالمان و عارفان و شعرای بزرگی بوده که همچون ستارگان فروزانی بر تارک آسمان کویر درخشیدهاند. از جمله این فرهیختگان عرصه شعر و ادب میتوان ملابمانعلی راجی کرمانی را نام برد که یکی از بزرگترین شاعران قرن سیزدهم و از عاشقان مولا علی (ع) است که این عشق و علاقه او در اثر ماندگارش «حمله حیدری» متجلی است. در مهرماه 1376 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان ضمن بازشناسی و بزرگداشت این شاعر گرانمایه، جهت باقی ماندن آثار مکتوب این همایش اقدام به جمعآوری و چاپ مجموعه مقالات همایش نموده است که در این کتاب آورده شده است. سبکشناسی حمله حیدری ملابمانعلی راجی کرمانی/ محمود فضیلت؛ بررسی عناصر سازنده شعر در حمله حیدری/ محمدرضا صرفی؛ شیوه سخنسرایی راجی کرمانی/ اسماعیل حاکمی؛ راجی کرمانی، حمله حیدری و ویژگیهای آن/ ابوالقاسم رادفر؛ تأثیر شاهنامه فردوسی بر حمله حیدری/ اسماعیل شفق و .... برخی از مقالات این کتاب را شکل میدهند.
هدف اين نوشته، نوعشناسي روايت «سندبادنامه» با استناد به ديدگاه «تودورف» درباره «روايتهاي اسطورهاي» است. بر اساس نظريه «تودورف» مهمترين ويژگيهاي اين نوع روايتها عبارتند از: اصل عليت بيواسطه، تاكيد بر كنش شخصيتهاي داستان و فقدان روانشناسي. در اين نوشته با ذكر شواهدي از «سندبادنامه» و تطبيق آنها با ويژگيهاي، «روايتهاي اسطورهاي» بر آن بودهايم تا اين داستان را در رده روايتهاي اسطورهاي چون: «هزار و يك شب» و قصههاي «دكامرون»، جاي دهيم. نوعشناسي سندبادنامه و قرار دادن آن در رده نوع خاص ميتواند مقدمهاي براي بررسيهاي بعدي اين اثر، و از جمله بررسي ساختاري آن، باشد.