محمدباقر میرزا خسروی از ادبای بنام معاصر و از گویندگانی است که در هنر شاعری، قریحه فطری سخنسرایی را با مایه ادبی سرشار خود آمیخته است. او در سال 1266 قمری در کرمانشاه دیده به جهان گشود. در همان دیار به تحصیل علوم عربیه از نحو و منطق و صرف و معانی و بعضی ریاضیات و حکم و اصولیین و .... به اندازهای که در این شهر امکان داشت به سر برد تا آنکه ادیب فاضل حسینقلی خان سلطانی کلهر روانی طبع او را دید و به گفتن شعر ترغیب نمود. او را اولین رماننویس ایرانی میدانند که رمانهای شمس و طغرا، طغرل و هما و ماری و نیسی را به رشتۀ تحریر درآورد. بالاخره اینکه در شانزدهم ربیعالاول سال 1338 قمری جهان را بدرود گفت. او در شاعری سهولت و متانت غریبی در گفتار داشت. سبکهای مختلف را پیروی میکرد و در همه مهارت خود را ظاهر مینمود. از آثار او میتوان اشاره کرد به دیبای خسروی (در شرح حال ادبای عرب و سیر شاعری در دوره قبل و بعد از اسلام)، رمانهای شمس و طغرا و ماری و نیسی و طغرل و همای، رساله تشریح العلل و .... .
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.