بررسي استفادههاي شعرا و نويسندگان بزرگ از نوشتههاي پيشينيان خود و تعيين ميزان اخذ و اقتباس و انفعالات آنان از نگاشتههاي گذشتگان، ميتواند ما را به شناخت هرچه بيشتر آن شعرا و نويسندگان مدد رساند. هرچند يافتن همه سرچشمهها وآبشخورهاي فكري يك شاعر يا نويسنده ممكن نيست؛ اما جستجو و تفحّص در اين باره تا حد مقدور ميتواند بخشي از مآخذ و منابع مطالعه و زيربناي تفكرات او را براي ما آشكار سازد. در اين پژوهش، تعدادي ازحكايات كليات سعدي مورد تحقيق و تفحص قرار گرفته و تا حد مقدور كوشش شده است كه مآخذ احتمالي سعدي و نحوها ستفادههاي او از آثار گذشتگان و نتايجي كه از اين داستانها گرفته، بررسي شود.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
خلاصهای از تاریخ ایران با شواهدی از کلام الله و بیانات رسول اکرم (ص) و گفتار حضرت علی (ع) که شامل قضایای تاریخی از دوران عیلام ، تاریخ آریان ها ، هخامنشیان ، کوروش و ... تا حمله اعراب به ایران ، انحطاط ساسانیان ، اسلام در ایران ، قیام ابومسلم و ده ها داستان تاریخی و حکایت است
در در مجله فرهنگنویسی (شماره4، بهمن 1390، ص 133 ـ 145) دکتر سجاد آیدنلو درباره معنی چهار ترکیب موجود در شاهنامه، که از فرهنگها فوت شده است، بحث کردهاند. از جمله آنها «کلاه عادی» است. به نظر ایشان «عادی» در داستان عامیانه و نقالی به معنای «پهلوان»، «دلاور»، «بلند بالا» و «پرتوان» به کار رفته است. بنابراین «کلاه عادی» به معنی «مغفر بزرگ، شکوهمند و پهلوانانه» است. عادی به معنی مذکور درست است، هر چند باید آن را کاملتر کرد، ولی معنای پیشنهاد شده برای «کلاه عادی» به نظر درست نمیآید. در فرهنگها، یکی از معنیهای «عادی» را «منسوب به قوم عاد» نوشتهاند.
این مقاله به بررسی شعر شکست نیما یوشیج اختصاص دارد. در آغاز خلاصهای از اوضاع نابسامان سیاسی ـ اجتماعی ایران در سالهای آغازین قرن چهاردهم ارائه شده و چگونگی سرکوب جنبشهای آزادی خواهانهای که در گوشه و کنار ایران وجود داشت، مورد بررسی قرار گرفته است. نابودی و سرکوبی نهضتهای آزادی خواهانه در ایران و سیطره بیگانگان بر این مرز و بوم و وضع آشفته مملکت باعث شد تا رضاخان بر سر کار آید و امور مملکت ایران را در دست گیرد که نتیجه آن سرکوب انقلابیون، در بند کشیدن نیروهای سیاسی و بستن روزنامههای آزادی خواه بود. بیشتر جوانانی که در اندیشه بهبود مملکت بودند از جمله نیما، دچار یک نوع سرخوردگی و ناامیدی شدند که این بحران روحی برای نیما بین سه تا چهار سال ادامه داشت. تأثیری که شکست و تحولات سیاسی این چنبشها بر اندیشه نیما گذاشت، از خلال نامههایی که وی به برادرش، لادبن، نوشته کاملا آشکار است. با توجه به نزدیکی فضای فکری نیما در این سالها با فضای فکری اخوان بعد از کودتای سال 32، به شباهتهای شعر شکست این دو شاعر و ویژگیهای آن پرداخته شده است. بخش دیگر مقاله به بررسی اشعاری از نیما که در سالهای 1301 تا 1303 هـ. ش سروده شده اختصاص یافته است.