پديده استعمار از پديدههايي است که مشرق زمين همواره با آن مواجه بوده است. انسانهاي آگاه و توانا به ويژه هنرمندان، با سلاح شعر به مبارزه با آنان پرداختند. چون شگردهاي استعمار، گوناگون و مختلف است شگردهاي مبارزه با آن پديده نيز لازم است گوناگون و مناسب باشد. سيداشرف الدين و رصافي از شاعران حساس و آگاهي بودهاند که پديده استعمار را از ابتدا براي هم وطنان و ملتهاي ديگر ترسيم نموده و براي مبارزه با آن مطابق شرايط زماني و مکاني، شگردهايي داشتهاند. اين مقاله بر اساس مکتب اروپاي شرقي، به بررسي تطبيقي پديده استعمار در شعر دو شاعر پرداخته و ابتدا بعد از بيان مباني نظري پژوهش، پديده استعمار در شعر دو شاعر، بررسي و سپس راه کارهاي آنان در مقابله با اين پديده، بيان ميشود. پژوهشهاي صورت گرفته در اين مقاله نشان ميدهد که هر دو شاعر به شکلهاي گوناگون به معرفي پديده استعمار پرداختهاند و براي مبارزه با آن، شگردهاي مشابهي داشته و راه کارهايي عرضه کردهاند که مهمترين آنها عبارت است از: آگاه کردن مردم و غفلتزدايي؛ برانگيختن مردم و ترسيم موقعيت آنان؛ دعوت به اتحاد و مقابله با استعمار؛ بازگشت به هويت فرهنگ اسلامي؛ تحقير استعمار با زبان طنز و محکوم کردن و نکوهش استعمارگران.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
در این کتاب ذکر شده است که دوره قاجاريه از شگفتانگيزترين و ننگين ترين ادوار تاريخ ايران است. دورهاي است كه قدرتهاي بزرگ جهان از اقصي نقاط دنيا به علل گوناگون چشم به آن داشتند. ايران مركزي شده بود كه تمام قدرتها دور آن دايره زده بودند ـ دايرهاي بيثبات و ناآرام كه هرگوشهاش ميل به درون داشت، به عبارت روشنتر به صورت طعمه اي درآمده بود كه كركسان هزار هزار گرد او را گرفته بودند و بر سر استفاده از موقع جغرافيائي و منابع طبيعي آن بر يكديگر منقار ميزدند، تا سرانجام هر يك قطعهاي ربودند و آنچه كه براي ما باقي ماند منحصر به يك نوار كوهستاني شد در حاشيه كوير مركزي. در نتيجه تغييرات و تحولاتي كه در آغاز كار محمدشاه در ايران رخ داد كامران ميرزا حاكم هرات علاوه بر اينكه به وعدههاي خود عمل ننمود حتي شروع به دستاندازي به نواحي سيستان نيز كرد و اموال سكنه آنجا را به تاراج برد، و هر چه ميتوانست در نواحي خرسان دست به خرابي زد. در اين مورد «مستر اليس» نمايندهي دولت انگلستان درتهران در گزارش شماره 14 مورخ 4 فوريه 1836 به «ويكونت پالمرستون» رفتار بد تركمانان را در ايالات شرقي ايران و به اسارت درآوردن ايرانيان را شرح داده خاطر نشان ميسازد شاه براي ختم غائله تركمانان اقدام خواهد كرد. ضمناً مستر اليس به وزارت خارجه انگلستان اطلاع داد كه اخبار رسيده حاكي است شاهزاده كامران نامههاي متعددي به رؤساي افغان نوشته و همكاري آنان را براي مقابله با شاه ايران خواستار شده است؛ در همين گزارش گوشزد ميكند كه «يارمحمدخان» وزير كامران ميرزا مردي است جسور و با ذوق و قريحه
اگرچه سوگند و قسم در نهاد مردم این مرزوبوم جای گرفته و در زندگانی روزمره ورد زبان شده است تا آنجا که سوگند و قسم خوردن کاری عادی و پیش پاافتاده به حساب آمده است، ولی سوگند آداب و رسومی دارد و از مراسم کهنه و قدیمی جهان به شمار میآید. در این کتاب ابتدا درباره سوگند پیش و پس از اسلام مطالبی بیان شده و سپس به بحث و بررسی سوگند در زبان و ادب فارسی پرداخته شده است. در ین کتاب انواع سوگند در هر دوره و زمانی و همچنین در نثر و نظم بررسی و تبیین گردیده است.
خانم «مي زياده» شاعر و اديب ژرفانديش، از نوابغ كمنظير در عرصه ادبيات عربي معاصر است. در شهر ناصره فلسطين بدنيا آمد و براي ادامه تحصيل به بيرون رفت. شخصيت فرهنگي او در مصر شكل گرفت. پس از ان، شاعران و اديبان و ناقدان ممتاز به مصاحبت و همنشيني با او افتخار كردند. پس از اينكه در دانشگاه امريكايي بيروت سخنراني كرد، استاد سليم حيدر درباره او گفت: «مي زياده … همواره به عنوان لبخندي بر لبهاي مشرق زمين جاويدان خواهد ماند». اين متفكر و اديب گرانقدر با اينكه از بعضي جهات به فروغ فرخزاد نزديك ميشود، ولي مشابهي در زبان و ادبيات پارسي ندارد و نزد هموطنان پارسي زبان مشهور نيست. از خصوصيات بارز شعر او، شيرين دانستن درد، پيوند با طبيعت، شوق به ازادگي و اشتياق بسوي مجهولات بر اساس شيوه رومانتيكي است. او به قلهها ميانديشد و بسوي كمال مطلق حركت ميكند. در اين نوشتار از همه جنبههاي شعر او به پيوند او با طبيعت اشارهاي داريم.