در بهار سال 1358، در محفلهای ادبی تهران، سخن از نسخهای تازهیاب از شاهنامه فردوسی به میان آمد که مورخ 914 هـ. ق است، و از کهنترین نسخه شاهنامه که در بریتیش میوزیوم است و تاریخ 675 .هـ دارد، 60 سالی کهنهتر. این نسخه نویافته مقدمه قدیم را دارد و تنها جای دریغ آن است که نیمه نخستین شاهنامه است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
بختیارنامه تالیف محمد روشن برگرفته از لَمعَةُ السِراج لِحضرةِ التّاج و راحةُ االارواح فی سُرور المِفراح (تألیف سدههای ششم و هفتم هجری) است. بختیارنامه، تألیف مؤلفی ناشناخته به زبان پهلوی است که ریشۀ آن به روزگاران اشکانیان و ساسانیان بازمیگردد. نشانههای موجود گواه آن است که داستان آزادبخت و بختیار در دورههای اسلامی بازنگری شده است. چنانچه از مقدمۀ کتاب لَمعَةُ السراج لحضرة التاج برمیآید، این قصه، بختیارنامه نام داشته با نثری ساده و روان. این کتاب که مشتمل بر مواعظ و حکمت و عجایب و عبرت است، در ده باب پیراسته و به تاج الدین تقدیم شده است. در سدههای ششم و هفتم هجری، چون اهل قلم، نگاشتههای ساده را نمیپسندیدند، نوشتهها و داستانهای روان و ساده را به نثر مصنوع آمیخته با کلمات و تعابیر عربی مینوشتند و نام کتاب را تغییر میدادند، آن چنان که نگارندۀ لمعة السراج با بازنویسی کتاب بختیار نامه به صنایع ادبی و نثر مصنوع آن را لمعة السراج لحضرة التاج (درخشش چراغ برای جناب تاجالدین) نامید. از بختیارنامه چندین روایت در دست است که ظاهراً قدیمیترین روایت آن از شمس الدین محمد دقایقی مَروَزی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است. بختیارنامه، از مؤلفی ناشناخته به زبان پهلوی است. به احتمال بسیار دقایقی مروزی در قرن هفتم آن را به نثر مسجَّع در آورده و لمعة السراج لحضرة التاج نام نهاده. این کتاب مشتمل بر پند و اندرز است و به داستان زندگی آزادبخت شاه و پسرش بختیار میپردازد.
فرود فرزند سیاوش از همسر تورانی او جریره دختر پیران ویسه است. سیاوش در شهر سیاوش گرد با همسر دوم خود فرنگیس دخت افراسیاب میزیست و گرسیوز مهمان او بود. در این کتاب گزیدهای از داستان فرود سیاوش به همراه توضیحات لازم در اینباره آورده شده است.