نوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخنسرای پرآوازه تازی و پارسی، ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایستههای زمانه دورنمایی از مرگ به دست دادهاند، و در واکاوی باورهای این دو سراینده برجسته و بلندآوازه، فراروی مرگ با نمونه های فراوانی از هم اندیشی و همگرایی برمی خوریم. در جایگاههایی نیز گونه نگرش شان با یکدیگر ناهمگون و دوگانه است و این دگرمانی بازمی گردد به هموار نبودن بستر بر پایه نگاه و خواسته و واداشتههای پیرامونی.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
حکیم ابوالمعارف زاهد به سال 1250 هـ.ش در شهر ادبپرور قمشه به جهان دیده گشوده و پس از کسب معارف قرآنی و اسرار فرقانی و حکمت و فلسفه و علوم اسلامی، به سیروسلوک در آفاق و انفس پرداخته و در کویت و بحرین و عراق و عربستان رحل اقامت انداخته و با دانشمندان بزرگ آن دیار، بهویژه حوزه علمیه نجف اشرف نرد فحص و فصاحت و بحث و بلاغت باخته است. خورشید روان این شاعر حکیم روز جمعه نوزده تیرماه سال 1332 در زادگاهش شهرضا غروب نمود و در ساختمان غربی امامزاده شاهرضا به خاک سپرده شد. از اشعار ابوالمعارف چنین برمیآید که این حکیم و عارف ربانی، طریقت و شریعت را پیموده و صاحب حال و مقام گردیده و مقامات هفتگانه توبه و ورع، زهد و فقر، صبر و توکل و رضا را شناخته و در سلوک این مقامات ممارست نموده و در برابر هر یک حالی درونی یافته است و به احوال مراقبه و قرب، محبت و عشق، خوف و رجا، شوق و انس، اطمینان و مشاهده و یقین رسیده است و مقام را که امری اکتسابی و عملی است، با حال یعنی احساس و انفعال درونی و روحانی درآمیخته و از علم الیقین که تعلق است به عین الیقین یعنی تخلق رسیده و بر مسند حق الیقین و تحقق تکیه زده است. این کتاب دربرگیرنده منتخبی از اشعار اوست که از دیوان برجایمانده از ایشان انتخاب شده است.
در اين مقاله بعد از ترجمهاي تفسير گونه به نثر و نظم از نگارنده، سابقه و سير آيه كريمه بسم الله الرحمن الرحيم در نزول آمده و اشاراتي دهگانه به عقايد محدثان و مفسران رفته است. سپس شرح و تفسير باء و اسم و الله و معاني انها، در كتابها و تفاسير ادبي و كلامي شيعي و سني، چون جامع البيان طبري و التبيان شيخ طوسي، و مجمع البيان طبرسي و الكشاف زمخشري، و الجامع لاحكام القران قرطبي و انوار التنزيل قاضي بيضاوي و الكتاب سيبويه و حاشيه شيخ زاده بر انوار التنزيل و روح المعاني الوسي آمده و ضمن جرح و تعديل با هم مقايسه شده است.