استنلي گرامن واينبام، نويسنده علمي ـ تخيلي دهه هاي 1920 و 1930 در آمريکا، واقعيت مجازي را در ابتداي شكل‌گيري اين گونه ادبي در داستان‌هايش پيش‌بيني كرد. در آثار واينبام، ماشين در توليد فضا و زمان‌هاي مجازي نقش بسزايي دارد. اختراعات داستاني واينبام زمينه را براي فرار ذهن فراهم مي‌كند، اما اين سفر نيازي به حضور فيزيكي مسافر ندارد. همچنين، فضا و زمان‌هاي مجازي در آثار واينبام آرماني نيستند، هرچند به آرمانشهر بسيار شبيه‌اند. اين فضا و زمان‌هاي مجازي گاهي از ويژگي ضدآرمانشهري نيز برخوردارند، و آرمان‌ها و روياهاي شخصيت اصلي داستان را در هم مي‌كوبند. واينبام رابطه‌اي روايي ميان ذهن و ماشين برقرار مي‌كند. به نظر مي‌رسد واينبام در خلق آثارش از آتلانتيس نو و انديشه‌هاي فرانسيس بيكن بسيار الهام گرفته است. اما اين بدان معنا نيست كه او آرمان‌هاي بيكن درباره فناوري را به يكباره پذيراست. پژوهش حاضر با مرور چند داستان علمي ـ تخيلي واينبام، به بررسي چگونگي تاثير آرمانشهر علمي بيكن بر تعبير واينبام از مفاهيم ذهن و ماشين در فرايند توليد فناوري خواهد پرداخت. پژوهشگران با بهره‌گيري از رويكردي تطبيقي، شباهت‌ها و تفاوت‌هاي داستان‌هاي علمي ـ تخيلي واينبام و ارمانشهر داستاني بيكن را باز خواهند جست، و با مستندات لازم نشان خواهند داد كه فلسفه علمي بيكن در ابتداي قرن هفدهم، زمينه‌ساز ايجاد و رواج داستان‌هاي علمي ـ تخيلي در ابتداي قرن بيستم بوده است.

منابع مشابه بیشتر ...

6292211f28e30.png

سیاست

. ارسطو

«سیاست» ارسطو درباره خانواده و تدبیر منزل و بندگی و مالکیت و زناشویی، نظریات افلاطون و نقد حکومت‌های اسپارت و کرت و کارتاژ، قانون اساسی و مسائل مربوط به آن، انواع گوناگون دموکراسی، الیگارشی، جمهوری یا حکومت حدوسط میان آن دو، علل انقلابات در حکومت‌ها، روش تشکیل دموکراسی‌ها، الیگارشی‌ها و روش پایدارداشتن آنها و درباره حکومت کمال مطلوب بحث می‌کند. مباحث کتاب بر مبنای روش استقرایی است و ارسطو به تاریخ و اوضاع و احوال و طرز حکومت کشورهای مجاور یعنی به واقعیات نظر دارد و تنها به دنبال مدینه فاضله نیست.

575f25b80084b.PNG

رابطه شناخت و بينش با عين و ذهن در مثنوي

سیدناصر جابری اردکانی

در اين مقاله به رابطه مقوله‌هاي شناخت و بينش با عين و ذهن در مثنوي پرداخته شده است. انگيزه انتخاب اين موضوع تشکيک مولانا در تطابق عين و ذهن است و اين خود يکي از اشتراکات او با فيلسوفان است؛ به همين دليل، در بخشي از مقاله ديدگاه برخي از فيلسوفان درباره توانايي انسان در شناخت حقيقت به اختصار بررسي شده است. از ديد مولانا امکان شناخت حقيقت به وسيله چشم حس، غيرممکن است. او عوامل گوناگوني را بر بينش و شناخت انسان موثر مي‌داند؛ عواملي چون تقدير، نفس و انواع تمايلات دروني، شيطان، تغيير ناشي از زمان، تقليد و ...؛ اما از تاثير ذهنيات بيش از ديگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخل ديد در مثنوي لزوما براي رسيدن به تطابق ميان عين و ذهن نيست، بلکه براي رسيدن به بينشي از گونه‌اي ديگر است؛ بينشي که خود طريقي بکر و فراتر از دريافت عقلي است که تنها معتقدان آن را درک مي‌کنند. در اين بينش فرد بايد بتواند به مقام آخر بيني برسد و هستي حقيقي را در وراي جهان نمودها مشاهده کند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5828c0ad53843.PNG

تفاصيل موسيقايي و شرق‌شناسانه: نگاهي به موسيقي در آثار ادوارد سعيد

سیدمحمد مرندی

اين مقاله به بررسي موسيقي و نسبت آن با مفهوم شرق‌شناسي و ديگر مفاهيم كليدي در انديشه و نقد ادوارد سعيد مي‌پردازد. با توجه به مركزيت موضوع فرهنگ در آثار سعيد و تاكيدي كه او بر رابطه و تباني آن با امپرياليسم، استعمار و نگاه شرق‌شناسانه مي‌گذارد، موسيقي كلاسيك غرب در آراي او اهميت مي‌يابد. تحليل زمينه‌هاي فرهنگي ـ اجتماعي موسيقي كلاسيك غرب (در يكي از واپسين آثار سعيد) چونان هنري كه باز تاباننده جامعه بود و هم اثر گذار بر آن، از ديگر موضوعات مطرح شده در اين نوشتار است. اين مقاله با بررسي ماهيت تناقض آميز موسيقي از ديدگاه سعيد ـ هنري مخاطب‌مدار و عمومي و در عين حال عميقا خصوصي ـ پايان مي‌يابد.

شرح حال/تک نگاری پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
580866fa8c7d3.PNG

بازتاب و نقد جنبش نگريتود در رقص جنگل‌ها اثر وله شويينكا

سیدمحمد مرندی

جنبش نگريتود در دهه 60 ميلادي به اوج شهرت رسيد. انديشمندان اين جنبش براي مقابله با قدرت رو به گسترش امپرياليسم، بهره‌گيري از گفتار استعمارگر را يكي از شيوه‌هاي اين رودررويي نهادند. براي مثال، نگريتودگراها از تقابل‌هاي دوتايي كه در بطن گفتار سلطه‌طلبان بود، استفاده كردند، ولي در اقدامي راهبردي سلسله مراتب اهميت، زيبايي و قدرت را به هم ريختند. رقص جنگل‌ها، نوشته به سال 1960، در لايه‌اي از خود نقدي بر جنبش نگريتود است. بنابر آنچه در اين نمايشنامه بازتاب داده شده است، شويينكا بيشتر پايه‌هاي نظري اين جنبش را زير سوال مي‌برد، هر چند در عين حال به قابليت‌هاي راهبردي سياسي آن باور دارد. آنان مدعي‌اند كه فرهنگ‌هاي آفريقايي، همچون فرهنگ ديگر مناطق، استقلال عمل ندارند، از اين‌رو شويينكا نگاه ماهيت‌گراي نگريتودگراها را به تاريخ و نژاد نكوهش مي‌كند. در مجموع، به نظر مي‌رسد كه شويينكا موافق عقايد نگريتود نيست، مگر اين كه به صورت مقطعي براي ايستايي در برابر امپرياليسم به كار گرفته شوند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله