اين مقاله بر آن است نشان دهد چگونه مايكل آنداچي كوشيده تاريخ شرق از ديد غرب را در رمان بيمار انگليسي (1992) بازنويسي كند. در پرتو رويكرد مطالعات استعمار و پسااستعمار و نيز با توجه به نظريه هيدن وايت مبني بر روايتمندي تاريخ (مجازيبودن ذاتي سخن تاريخي)، نويسندگان كوشيدهاند چگونگي به چالش كشيدهشدن تاريخ مكتوب را در اين رمان بررسي كنند. آنداچي، به عنوان يك نويسنده مهاجر پسااستعماري، سكوت ديرپاي تحميل شده بر به حاشيه رانده شدگان و استعمارشدگان تاريخ را ميشكند تا صداي آنها از پس قرنها شنيده شود. او، همچنين، در اين زمينه نوشتار ادبي را ابزاري براي درهم شكستن استيلاي گفتمان متصلب تاريخنگاري غرب ميكند، كه در آثار ادبي غربي نيز بازتاب يافته است. از سوي ديگر آنداچي مرز ميان تاريخ و داستان را در بيمار انگليسي مبهم و تار ميكند تا با به پرسش كشيدن شان شبه علمي تاريخ، داستان پسااستعماري را ابزاري براي بازنويسي تاريخ از ديدگاه «ديگري» كند.
از زمانی که انسان تمدن خود را آغاز نهاد و نوشتن آموخت و خواست که از گذشته خود مطلع باشد و آیندگان را از حال خود و گذشتگان خویش باخبر سازد، به نگارش سرگذشت طولانی بشریت و نمایاندن تمدنهای بشری پرداخت، این اصل را احساس کرد که نیاز به مشخص کردن زمان وقایع و حوادث بر تمام مسائل برتری دارد... در بخشی از این کتاب گفتارهای ما اختصاص دارد به بیان و توضیح چگونگی آشنایی انسان به این قبیل قضایا و حل مسائل مربوط به آن و کشف رموز طبیعت و استفاده از آنها جهت اختراع تقویم. در بخشی دیگر از این کتاب گفتار ما در خصوص تقویمهایی است که به این منظور از قدیم الایام در عرصه گیتی در میان و اقوام و صاحبان ادیان پیدا شده اند و بیان خصوصیات فرهنگی و جنبه های دینی و قومی آنها منظور نظر می باشد. در بخشی دیگر از کتاب از اصول و قواعد استخراج تقویمها سخن رفته است، این امر اگرچه به طور اجمال و به صورت اختصار بیان شده است ولی خالی از فایده نخواهد بود زیرا کتابها و آثاری که از اصول استخراج تقویمها سخن می گویند متاسفانه هنوز در قفسه های کتابخانه ها خاک می خورند کمی آشنایان به علم نجوم و بی توجهی که از زمانهای قبل به این علم شده است علاقمندان را مایوس ساخته و تلاش آنان به جایی نمی رسد ....
نویسنده این کتاب دکتر آلبرت نصری استاد فلسفه دانشگاه بیروت است . این کتاب مشتمل است بر تجزیه و تحلیل نظریات ابن خلدون درباره فلسفه اجتماع و قوانین حاکم بر آن .
اين مقاله به بررسي موسيقي و نسبت آن با مفهوم شرقشناسي و ديگر مفاهيم كليدي در انديشه و نقد ادوارد سعيد ميپردازد. با توجه به مركزيت موضوع فرهنگ در آثار سعيد و تاكيدي كه او بر رابطه و تباني آن با امپرياليسم، استعمار و نگاه شرقشناسانه ميگذارد، موسيقي كلاسيك غرب در آراي او اهميت مييابد. تحليل زمينههاي فرهنگي ـ اجتماعي موسيقي كلاسيك غرب (در يكي از واپسين آثار سعيد) چونان هنري كه باز تاباننده جامعه بود و هم اثر گذار بر آن، از ديگر موضوعات مطرح شده در اين نوشتار است. اين مقاله با بررسي ماهيت تناقض آميز موسيقي از ديدگاه سعيد ـ هنري مخاطبمدار و عمومي و در عين حال عميقا خصوصي ـ پايان مييابد.
پژوهش حاضر بر اساس مدل ديكسون (2005) به بررسي تصريح ساختاري اختياري زبان انگليسي در ترجمههاي فارسي ـ انگليسي سه گونه ادبي ميپردازد. هدف از اين پژوهش آزمودن نتايج بدست آمده در پژوهش اولاهان (2001) است كه موضوع مورد نظر را در دو پيكره زبانيTEC و BNC مورد بررسيده است. همچنين اين پژوهش بر آن است رفتار تصريح ساختاري را در ترجمههاي انگليسي سه گونه ادبي بررسي نمايد. بررسي موردي بر روي 13 شعر، 4 نمايشنامه، و 8 رمان و داستان كوتاه فارسي به همراه ترجمههاي انگليسي آنها انجام گرفت كه به صورت تصادفي انتخاب شدند. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد كه تصريح در ترجمههاي فارسي ـ انگليسي متون ادبي معاصر نوعي هنجار ترجمه ايست و در همه گونههاي ادبي، تصريح متممساز THAT و سپس ضماير ملكي فراوانترين نوع تصريح ساختاري اختياري است كه با نتايج اولاهان (2001) همخواني دارد؛ همچنين تصريحin order نيز در ترجمه داستان و نمايشنامه به كار رفته بود؛ اما، ساير نتايج بدست آمده در اين بررسي يافتههاي اولاهان را تاييد نميكند. يافتهها نشان ميدهد تصريح در مقام ابزاري ادبي در ترجمه ادبي به كار بسته ميشود همچنين تغييرگريزي متون ادبي و ايجاز كلام بويژه در شعر از جمله عوامل موثر در محذوف نگاه داشتن چنين ساختارهايي در برخي گونهها شده است.