دانشمند ارجمند آقای دکتر محمد روشن در همین مجله (1369/8، ص 174 ـ 1809) مطالب درباره دستنویس شاهنامه محفوظ در کتابخانه ملی فلورانس ایتالیا نوشتهاند که چون در ضمن آن اشارهای هم به این حقیر کردهاند، لازم امد که توضیح مختصری عرض کنم.
محمد رمضانی که به حق میتوان او را پدر کتاب ایران نام نهاد، دوران ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه سلطانی به پایان رساند. اولین کار او با همین مدرسه آغاز میشود و به پیشنهاد مدیر مدرسه، کتابدار دبیرستان سلطانی میشود. پس از اتمام مدرسه قرائتخانهای را در سال 1339 قمری به نام «اتفاق» تاسیس میکند تا عموم مردم از کتابهای آنجا بهره ببرند و سپس وارد مدرسه سیاسی میشود و با پولی که از یکی از دوستانش قرض میکند، یک کتابفروشی راهاندازی میکند و ضمن کتابفروشی، شبها به دفتر روزنامههای «شفق سرخ » و «کوشش » میرود و در آن جا به امر تصحیح میپردازد. در سال 1303 شمسی مجله گرانسنگ «شرق » را منتشر مینماید. کتابفروشی حاج خاور، رفتهرفته رونق میگیرد و در سال 1308 شمسی رسما نام مؤسسهاش را «کلاله خاور» تاج گل مشرق مینهند و شروع به چاپ کتاب میکند. این کتاب یکی از آثار اوست که به سال 1312 منتشر شده و چاپ دوم آن به سال 1365 منتشر شده است. زندهیاد رمضانی این شاهنامه را با مقابله شش نسخه چاپ کلکته از ترنر ماکان انگلیسی، چاپ پاریس از ژان مهل فرانسوی، چاپ لیدن وولرس آلمانی، چاپ تهران حاجی عبدالمحمد، چاپ بمبئی اولیاء سمیع و نسخه خطی بسیار کهنه و قدیمی تصحیح کرده است.
در بهار سال 1358، در محفلهای ادبی تهران، سخن از نسخهای تازهیاب از شاهنامه فردوسی به میان آمد که مورخ 914 هـ. ق است، و از کهنترین نسخه شاهنامه که در بریتیش میوزیوم است و تاریخ 675 .هـ دارد، 60 سالی کهنهتر. این نسخه نویافته مقدمه قدیم را دارد و تنها جای دریغ آن است که نیمه نخستین شاهنامه است.
از میان پژوهشهایی که درباره حماسه شده است، بیگمان تألیف بورا به زبان انگلیسی جای ویژهای دارد. این پژوهنده در کتاب پرحجم خود با عنوان «شعر پهلوانی» در پانزده فصل درباره «پدیدهشناسی تطبیقی شعر پهلوانی همه اقوام و همه زمانها» مسائل بسیار متنوع و جالبی را درباره حماسه به بحث میکشد و با نظریات و پاسخهای خود تقریباً همهجا اهل فن را خرسند میسازد؛ اما در این کتاب از شاهنامه و دیگر حماسههای ایرانی و فارسی جز سه بار نامی برده نشده است. در این کتاب چکیده نظریات او درباره حماسه آورده شده و از نقل مثالهای فراوانی که او برای اثبات نظریات خود آورده است، جز چند مورد انگشتشمار بهناچار چشمپوشی شده است. در مقابل همهجا به همخوانی نظریات او با حماسه در ایران اشاره شده است.
اهمیتی که متون موجود به زبانهای ایرانی باستان و میانه دارند، بیشتر به شناخت این زبانها و آگاهی از برخی آیینهای دینی محدود میگردد؛ ولی آنها در زمینه تاریخ و هنر و فرهنگ و زندگی اینجهانی ایرانیان بسیار اندک است و بدین سبب در کسب آگاهی در زمینههای مذکور از رجوع به متون یونانی، لاتینی، ارمنی، سریانی، عربی و فارسی بینیاز نیستیم. آنچه در این کتاب آمده، ترجمه گزارشهای پراکندهای است درباره ایران کهن که از کتاب «بزم فرزانگان» نوشته نویسنده یونانی آثنایس فراهم آمده است. در این کتاب از بیش از نهصد اثر نام رفته که بسیاری از آنها بهویژه پس از آسیبی که در سال 47 میلادی به کتابخانه اسکندریه رسید و سپس نابودی کلی آن در سدههای سوم و چهارم میلادی، بهکلی از میان رفتهاند و نام برخی از آنها از این کتاب شناسانده شده که این خود مهمترین اهمیت این کتاب است. در این کتاب بخشهای مربوط به ایران و ایرانی که درباره آداب و رسوم کهن ایران باستان است، گردآوری و ترجمه شده است.