کار سبکشناسی ساختاری به سیاههبرداری کژراهی فردی محدود نمیشود. ویژگی سبکی کارکرد شاعرانه نیز حائز اهمیت فوقالعاده است. پس زبانشناسی شایستهترین وسیله گزارش سبک است؛ اما از آنجا که زبانشناسی هنوز قادر به دریافت همه راز دلپذیری نیست، ناچار از سبکشناسی کیفی هم مدد میگیرند. برای وصول به این مقصد عالی، تازهترین راه درک و گزارش لذت متن است. منتقد سبکشناس لذت مطالعه را به عنوان یک خواننده تحلیل میکند. رسالت این کتاب بازنمودن نکتههایی در باب سبکشناسی ساختاری است و اساس آن جزوه درسی «عناصر سبکشناسی» به شیوه ساختاری نوشته باروکو استاد دانشگاه نیس است.
این کتاب، رساله دکتری نویسنده است که در دانشگاه آزاد علامه اقبال، اسلام آباد پاکستان از آن دفاع کرده است. استاد راهنمای نویسنده در این رساله، کلثوم فاطمه سید و استاد مشاور محمد صدیق خان شبلی بوده است. نویسنده در این رساله به سبکهای مشهور فارسی پرداخته و در ادامه رساله، سبک شعری علامه اقبال لاهوری را بررسی کرده است.
در قرن سیزدهم رکود علوم ادبی محسوس است؛ بعضی نویسندگان صناعات بدیعی کتب قبل را جمعآوری کردند که در واقع کار آنها نوعی تقلید صرف بود، در این زمان این آثار قابل ذکر است؛ یکی کتاب مدارج البلاغه رضاقلی خان هدایت که در بعضی صناعات عین متن حدائق السحر را آورده، هر چند که هدفش مقابله با آن بوده است و دیگر کتاب ابدع البدایع از شمس العلماء گرکانی است که نویسنده با استفاده از کتب مشهور فارسی و عربی مثل حدائق، المعجم، مفتاح العلوم، تلخیص و مطول آن را نوشته و بعضی استدارکات او در آثار قبل یافت میشود که بیشتر نام آنها را تغییر داده است و نیز کتاب دره نجفی که در سال 1290 هـ.ش در یک هفته به طور اختصار در عروض و قافیه و بدیع به تقلید از نویسندگان قبل نوشته شد.
زبان کوچه برخلاف دلالت نامش منحصر به کوچه نیست، بلکه در طیفی کمابیش گسترده سرتاسر پهنه ادبیات را هم فراگرفته است؛ چراکه نویسندگان به منظور القای توهم واقعیت از زبان مردم بهره میگیرند. همچنانکه آثار کسانی چون دهخدا، صادق هدایت، محمد مسعود، جمالزاده و جعفر شهری لبریز از واژگانی چون بامبول، مفنگی، الدنگ، بنجل و .... است؛ نویسندگان فرانسه نیز از زولا و سلین گرفته تا مارسل پروست در آثار خود از این واژگان استفاده میکنند. این فرهنگ با سه هزار مدخل و بیش از ده هزار اصطلاح، گنجینهای است که طی سالیان دراز فراهم شده است و در واقع نخستین فرهنگ زبان کوچه به دو زبان فارسی و فرانسه است.
ستندال وقتی در سال 1830 «سرخ و سیاه» را منتشر کرد، 47 ساله بود. البته پیش از آن آثاری را منتشر کرده بود: زندگینامه هنرمندان، نقد نقاشی، رسالههای ادبی و روانشناسی؛ اما در قصهنویسی تقریبا تازهکار بود؛ به همین دلیل در آفرینندگی ستندال «سرخ و سیاه» مرحله مهمی محسوب میشود: گزینش قالب قصه به عنوان وسیله ممتاز بیان.