هدف اين نوشته، نوعشناسي روايت «سندبادنامه» با استناد به ديدگاه «تودورف» درباره «روايتهاي اسطورهاي» است. بر اساس نظريه «تودورف» مهمترين ويژگيهاي اين نوع روايتها عبارتند از: اصل عليت بيواسطه، تاكيد بر كنش شخصيتهاي داستان و فقدان روانشناسي. در اين نوشته با ذكر شواهدي از «سندبادنامه» و تطبيق آنها با ويژگيهاي، «روايتهاي اسطورهاي» بر آن بودهايم تا اين داستان را در رده روايتهاي اسطورهاي چون: «هزار و يك شب» و قصههاي «دكامرون»، جاي دهيم. نوعشناسي سندبادنامه و قرار دادن آن در رده نوع خاص ميتواند مقدمهاي براي بررسيهاي بعدي اين اثر، و از جمله بررسي ساختاري آن، باشد.
سِندبادنامه یا کتاب حکیم سندباد یا داستان هفتوزیر، داستانی قدیمی است که ظاهرا از هندی به فارسی آمده و در زمان ساسانیان به پهلوی ترجمه شده است. این کتاب نخست به دستور نوح بن منصور سامانی توسط خواجه عمید ابوالفوارس فناروزی به فارسی دری ترجمه شد و آن را به عربی نیز ترجمه کردند تحت عنوان «حکایة الملک المتوج مع امراة الملک و الحکیم السندباد و سبع الوزراء و حکایة کل واحد منهم» . در قرن ششم محمد بن علی ظهيري سمرقندي- از مترسلان و کاتبان ایرانی در قرن ششم هجری - ترجمهای فارسی از سندبادنامه نمود و این اثر پس از او شهرت بسیاری پیدا کرد. کتاب سندبادنامه در موضوع آداب کشورداري و رفتار با رعيت است و از حيث ترکيب و ساختمان شبيه کليله و دمنه يعني يک داستان اصلي که در ضمن آن حکايتها و قصص ديگري نيز ميآيد و آن داستان اصلي شبيه داستان سياوش و سودابه و قصه يوسف و زليخاست. سندبادنامه ظهیری سمرقندی که شامل یک حکایت اصلی و سی و سه حکایت فرعی است, علم اداره مملکت و رفتار با رعیت بیان شده است. سبک قصه در قصه به مؤلف امکان داده است که حکایات متعدد تمثیلی را در اثر خود وارد کند که هدف کلی آنها پند و اندرز است. سمرقندی اين کتاب را با استفاده از آيات قرآن، احاديث، ابيات و امثال فارسي و عربي، صنايع مختلف ادبي و ... آنگونه که در آن دوره معمول بوده است، به نثر فني آراسته است.
این مقاله عجایبنامهنویسی را به منزله نوشتار وهمناک بررسی میکند. پرسش مقاله این است که چگونه میتوان (و یا نمیتوان) عجایبنامهها را به منزله نوشتار وهمناک قلمداد کرد؟ ابتدا به پیشینه بحث عجایبنامهها و ادبیات وهمناک اشاره میشود. در ادامه، واژگان عجایب و وهمناک تبارشناسی میشود و از خاستگاههای مذهبی، تاریخی و اجتماعی هر دو، ذکر به میان میآید. وهمناک زاده وهم و خیال است و در اوهام ذهنی ریشه دارد؛ عجایبنامهها برآمده از واقعیت، و حاصل نگاه دقیق مشاهدهگر است. در بخشی از مقاله، رویکرد ساختاری تودروف در عجایبنامههای داستانی، مقابله و بررسی تطبیقی میشود و نتیجهای که به دست میآید این است که برخی حکایت عجایب هند با انواع پنجگانه شگفت وهمناک در دستهبندی تودروف همخوانی دارند. در پایان نیز به چندین یافته اشاره میشود. در مجموع، عجایبنامهها از برخی جهان با ادبیات وهمناک همخوانی دارند و از برخی جهات نیر همخوانی ندارند.
استان کرمان از دیرباز مهد پرورش عالمان و عارفان و شعرای بزرگی بوده که همچون ستارگان فروزانی بر تارک آسمان کویر درخشیدهاند. از جمله این فرهیختگان عرصه شعر و ادب میتوان ملابمانعلی راجی کرمانی را نام برد که یکی از بزرگترین شاعران قرن سیزدهم و از عاشقان مولا علی (ع) است که این عشق و علاقه او در اثر ماندگارش «حمله حیدری» متجلی است. در مهرماه 1376 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان ضمن بازشناسی و بزرگداشت این شاعر گرانمایه، جهت باقی ماندن آثار مکتوب این همایش اقدام به جمعآوری و چاپ مجموعه مقالات همایش نموده است که در این کتاب آورده شده است. سبکشناسی حمله حیدری ملابمانعلی راجی کرمانی/ محمود فضیلت؛ بررسی عناصر سازنده شعر در حمله حیدری/ محمدرضا صرفی؛ شیوه سخنسرایی راجی کرمانی/ اسماعیل حاکمی؛ راجی کرمانی، حمله حیدری و ویژگیهای آن/ ابوالقاسم رادفر؛ تأثیر شاهنامه فردوسی بر حمله حیدری/ اسماعیل شفق و .... برخی از مقالات این کتاب را شکل میدهند.
مطايبه جهان طرفهاي از واقعيتهاي معکوس است که همزمان به واقعيت و ضد آن ميپردازد. بنابراين براي بررسي دقيق متن مطايبهآميز بايد به اشکال، انواع و شگردهاي مطايبه توجه کرد. مطايبه ميتواند به شکل هزل، هجو و يا طنز ظاهر شود و شوخيهاي مبتني بر هر يک از اين اشکال را ميتوان در قالبهاي لطيفه، حکايت، قصه و... بيان کرد. در اين مقاله ضمن تعريف انواع و اشکال مطايبه و ذکر نمونههايي از قصههاي مطايبهآميز هزار و يک شب، ابتدا اين حکايتها از لحاظ عنوان به سه دسته طبقهبندي گرديده، سپس از منظر صفات نوعي تيپ ـ قهرمان قصهها مطالعه شده و در نهايت شگردهاي خندهآور اين قصهها، از جمله واژگونگي موقعيت، عدم تجانس، تضاد و اغراق و تصادف، پايان غيرمنتظره، اعمال غيرعادي اشخاص و ... مورد واکاوي قرار گرفته است.