متنبی از سالی 337ه .ق تا 346 در خدمت سیفالدوله حمدانی بوده و در این مدت در فن رثا مجموعأ شش قصیده گفته است. در پنج مرثیه از این مراثی، هر چند ابیات نغز و نیکو فراوان است ولی بهترین قصایدی نیست که در رثاگفته است. زیرا متنبی بیشتر این قصاید را برای انجام وظیفه گفته نه به حکم احساس و عاطفه و سوز درون. وی در این قصاید به هنر و عقلش بیشتر پناه برده تا دل و احساسش، از همین رو شنونده درآنها احساس سردی میکند. اما باید قصیدهای را که در رثای خوله ساخته است از بقیه قصاید استثنا کنیم؟ زیرا این قصیده را هنکامی گفته که جدایی وی از سیفالدوله به درازاکشیده، شوقش به وی زیاد گشته و حوادثی که برای هر دو پیش آمده، آن دو را به یکدیگر نیازمند ساخته است. وی در این قصیده به عقلش ـ خصوصأ عقل فلسفیاش ـ تکیه نموده و به بسیاری از حکم شایع میان ملتها پناه برده و آنها را در قالبی موجز و دقیق ریخته است به گونهای که به صورت امثال سائره در آمده و در هر زمان و مکان برای تسلیت گفتن صلاحیت دارد.
جواهري در طليعه قرن بيستم در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود. اين شاعر انقلابي عاشق در خلال يک قرن نزديک به بيست هزار بيت سرود. او جامع اضداد است به عبارت ديگر يکبار متنبي، بار ديگر بحتري و ابو العلاء معري، و در جاي ديگر ابو نواس و عمر بن ابي ربيعه است، و از ديگر سو شريف رضي است. جواهري در هر روش از روشهاي شعري وارد شده و به خوبي از عهده بر آمده است. در اين مقاله جوانبي از شخصيت او در خلال اغراض و مقاصد شعري وي به شرح زير آمده است. 1. مدح: هدف او از مدح، مطامع مادي يا موقعيت اجتماعي نبوده بلکه به آنسوي آفاق ممدوح نفوذ کرده و به او هشدار داده تا او را بدانسو که ميخواهد، هدايت کند. 2. رثاء: اغلب اشعار رثايي او جنبه سياسي و کمدي همراه با انتقاد از موقعيتهاي خاصي دارد. او در اين زمينه خالق ابداع و نوآوري است. 3. وصف: جواهري در وصف نيز به اوج خود رسيده است او تصاوير بديع و دلانگيزي از وصف رودخانهها، درختان خرما، سواحل و کوهها ترسيم کرده که تابلو درخشاني در آسمان شعر عربي است. 4. شعر سياسي: بيشترين حجم در ديوان او شعر سياسي است. سياست معنايي جز فرو رفتن در گرداب حوادث، که به سرنوشت همگان مرتبط است، نيست. 6. غزل: او ديدگاه خاصي نسبت به زن دارد که مختص به اوست. ضمن اين که غزل عريان او جنجال زيادي به پا کرده و سوالهاي فراواني را مطرح کرده است. او در وراي غزل عريانش انگيزههايي نهفته دارد.
رزمندگان مخلص و دلاور اسلام در سال 92 هـ، وارد اندلس بخشي از اسپانياي امروزي شده و ضمن فتح آن کاخ بلند تمدن اسلامي را در آنجا پي ريزي کردند، ولي به سبب خودخواهي و جاهطلبي برخي از فرماندهان و فرمانروايان، مسلمانان شکست خورده و پس از هشت قرن حکومت بر آن ديار، از آنجا بيرون رانده شدند. بيگمان اگر رهبران و فرماندهان به مضمون آيه شريفه (وَ لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُکم) «انفال/ 46» وفادار مانده بودند اکنون ما شاهد اروپايي مسلمان بوديم، ولي افسوس که طالبان قدرت و ثروت براي رسيدن به مطامع زودگذر دنيوي در صفوف مسلمانان تفرقه انداختند. درپي آن حادثه غمبار شهرهاي اندلس يکي پس از ديگري سقوط کرد و از دست مسلمانان خارج شد. در اثر آن شماري از شاعران مسلمان از سر درد و سوز و گداز، اين حادثه تاسف بار را به رشته نظم کشيده و بر سقوط مسلمانان اشک ريختند. در ميان آنان «ابوالبقاء رندي 601 ـ 648 هـ» مرثيه زيبايي سروده است که نگارندگان در مقاله حاضر به شرح و تحليل آن پرداختهاند.
در این مقاله به مواردی از قبیل: تعریف کنایه، معنای لغوی و اصطلاحی کنایه، مراد از لازم در باب کنایات، اصطلاحات کنایه، اقسام کنایه به اعتبار مکّنی عنه، کنایه تمثیلی و اسباب بلاغت کنایه اشارت رفته، هرکدام از آنها با مثالها و شواهد گوناگون تفسیر شده است.
نعت در اصل براي توضيح و تخصيص منعوت ميآيد، ولي گاهي از غرض اصلي خود خارج شده و مجازا در اغراضي چون مدح و ثنا، ذم و نكوهش، ترحم، تعميم، ابهام، تفصيل، بيان حقيقت و ماهيت موصوف، كشف و تاكيد بكار ميرود. نگارنده در اين مقاله، كوشيده است با استفاده از منابع معتبر نحوي و بلاغي، اغراض مجازي و بلاغي نعت را مورد بررسي قرار دهد.