رمان وقتي نيچه گريست، اثر اروين يالوم، يكي از برجستهترين رمانهايي است كه به نيكي پيوند ادبيات و روانشناسي را نمايان ساخت و چنان مورد توجه قرار گرفت كه اندكي بعد فيلمي با همين نام، بر اساس آن ساخته شد و جوايز متعددي را از آن خود كرد. نويسنده اين رمان، در قالب يك رمان جذاب، چگونگي درمان روان نژندي دو تن از نوابغ غرب (فريدريش نيچه و يوزف بروير، استاد فرويد) را به نمايش گذاشته است. در اين جستار، رمان ياد شده، از منظر نقدي روانشناختي، به ويژه با توجه به «نهاد، من، فرامن و ليبيدو» نقد و بررسي گرديد و مشخص شد كه اين رمان، در قالب دو بخش جداگانه، شكل گرفته كه در ا ين مقاله به آن پر داخته ميشود.
رویآوری به ادبیات جدید، به تقریب از اوایل مشروطیت در ایران آغاز شده است، با کتابهایی نظیر سیاحتنامه ابراهیم بیگ زین العابدین مراغهای و مسالک المحسنین میرزا عبدالرحیم طالبوف که در واقع داستان به صورت معمول و شناخته شده امروز نبود، بلکه داستان - مقاله یا مقالهای رمانگونه بود که به قصد انتقاد از اوضاع اداری و اجتماعی روزگار نوشته شده بود. اساس این کتاب بر پنج بخش نگاشته شده است: قصه و قصههای عامیانه، داستان و داستان کوتاه، رمان، پیشکسوتهای داستان کوتاه، نگاهی کوتاه به داستاننویسی معاصر ایران.
این کتاب تنها اثر کامل و مستقل ادوین میور درباره نقد ادبی است. ساخت رمان در حقیقت نتیجه یکی از بهترین مطالعات و بررسیهای نظری درباره رمان است. در این کتاب نوعی وجوب متافیزیکی یافت میشود که خواندن آن انسان را به هیجان میآورد. محور اصلی کتاب، فصل درخشانی است که بر آن زمان و مکان نام نهاده شده است. میور با تواضع تمام میکوشد طرحها را چنان که هستند شناسایی و طبقهبندی کند، نه آنطور که باید باشند . او میگوید: تنها چیزی که میتواند درباره رمان مطلبی به ما بگوید، همانا خود رمان است. این کتاب به نثری ساده اما مختصر و شاعرانه نوشته شده است
جيمز تربر از داستاننويسان بزرگ معاصر امريکا و جهان است که او را بعد از مارک توين، بزرگترين طنزنويس امريکايي ميدانند. در اين تحقيق، يکي از داستانهاي معروف او با عنوان زندگي پنهان والتر ميتي با توجه به ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است؛ داستاني که بدون آگاهي از نقد روانشناختي، فهم آن، چنانکه بايد ممکن نيست. بر اساس ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، والتر ميتي، شخصيت اصلي اين داستان، ميتواند بازتاب خود جيمز تربر باشد، شخصيتي که در زندگي واقعي بسيار بيعرضه، حقير و ناتوان است و از اين رو، تنها با توسل به تخيل ميکوشد کاستيها و حقارتهاي خود را جبران کند.
اژدهاكشي از جمله مواردي است كه تني چند از پهلوانان نامي ايران از جمله رستم، بدان دست يازيدهاند؛ چرا كه در گستره اساطير ايران، اژدها، نماد خشكسالي است و در واقع، كشتن اژدها نماد پيروزي ترسالي بر خشكسالي است. اما موردي كه در ايران با نماد خشكسالي بودن اژدها تناقض دارد، رستم دستان است. او اگر چه در خوان سوم، خود نيز به كشتن اژدها موفق ميشود، هم درفش او اژدها پيكر است و هم به نياي خود ضحاك (اژي دهاك اوستا) نيك ميبالد كه اين امر با اژدهاكشي او و نماد خشكسالي بودن اژدها در اساطير ايران تناقض دارد. نگارنده در اين جستار به اين نتيجه رسيده است كه درفش اژدها پيكر رستم و تقدس اژدها در ديدگاه او احتمالا تحت تاثير اساطير چين به ايران راه يافته است؛ از اين رو اژدهايي كه توتم رستم است و سخت آن را گرامي ميدارد برخلاف اساطير ايران، نماد باران و طراوت و ترسالي است.