گلستان سعدي چونان ستارهاي در آسمان ادبيات فارسي ميدرخشد و فروغش چشمها را جاودانه خيره خواهد ساخت و چه بسا، چيره دستان پهنه سخن، از زيباييها و جاذبههاي آن سخن راندهاند. به جرات ميتوان گفت نخستين كسي كه توانست در نثرنويسي، سادگي را با صنعتگري درآميزد و از هريك به اندازه لازم سود برد و به راه افراط و تفريط نرود، شيخ اجل سعدي است. با وجود تقليد عده زيادي از نويسندگان و اديبان بزرگ واستادان نظم و نثر از گلستان و شيوه نگارش آن هيچ كس نتوانست در اين كار توفيق چنداني يابد و آنچه به تقليد از گلستان نوشته شده، هيچ يك قابليت آن را نيز نيافت كه از نظر ارزش ادبي، بيفاصله بعد ازگلستان قرار گيرد، تا چه رسد به آن كه از گلستان درگذرد. چرا كه نگاه به آثار تقليدي ازگلستان، نشان ميدهد كه توجه مقلدان بيشتر به ظاهر كتاب و طرز تنظيم و حتي نامگذاري آن معطوف بوده است و هيچ يك ازآنان نخواسته يا نتوانستهاند روح زبان سعدي را درك كنند و هنري را كه زبان وي را چنين زنده و پر احساس و كهنهنشدني ساخته است بشناسند. در اين ميان بهارستان جامي نيز چنين وضعي دارد و بررسي هر دو اثر از لحاظ محتوايي و سبكي و بلاغي در اين مقاله نشانگر اين است كه بهارستان با گلستان قابل مقايسه نيست و فقط تقليد گونهاي است از اثر جاودان شيخ سعدي.
چنانچه از متن کتاب گلستان سعدی در باب سوم- در فضیلت قناعت- بر می آید این شاعر و سخنسرای بزرگ علاوه بر سفرهای بسیار که یک دوره طولانی سی ساله را در برمی گیرد سفری نیز به جزیره کیش داشته است اما زمان وقوع و علت این سفر و محل دقیق توقف او در جزیره از گزارس گلستان مستفاد نمی شود. در این کتاب با شواهد و مدارک تاریخی، زمان سفر او به کیش مشخص شده است. چنان که می دانیم جزیره کیش در زمان اتابکان فارس در قلمرو این خاندان بوده و از امنیت و رونق بسیار برخوردار گردیده بود و سعدی به اتکای همین امن و آسایش که در آن عصر در فارس و بنادر حاکم بوده با خیالی راحت و آرام به جزیره کیش سفر کرده است...
دکتر برات زنجانی در توضیح موضوع کتاب کشف الابیات بوستان و گلستان سعدی می گوید: شهرت بوستان و گلستان سعدی از نیمه دوم قرن هفتم یعنی اندکی بعد از تالیف آنها شروع شده و در امتداد زمان به درازای قرنها و اعصار کشیده شده است. هر چند اغلب بیتهای بوستان پاره ای از روح بلند سعدی و هر کدام مستقلا دارای معنی و مفهوم بایسته و شایسته است اما برای درک مسیر فکری شاعر گاهی دانستن رابطه و بستگیهای بیتی با بیتهای دیگر و یافتن جای آن لازم می گردد و به همین منظور برای مثنویها "کشف الابیات" ساخته اند و کمترین فایده این کار نشان دادن این است که بیت منسوب به شاعر در کتاب او آمده و یا نیامده است. در تنظیم کشف الابیات بوستان سعی کردم و روشی پیش آوردم که در تمام چاپهای بوستان بتوان از این بیت یاب استفاده کرد....
اندیشیدن به نحوه خلقت انسان و جهان از سؤالهای بنیادین ذهن بشری است. انسانها از ایام قدیم تا به امروز همیشه به فکر پیدا کردن جوابی قانعکننده برای این سؤال بودهاند. در فلسفه یونانی و به تأسی از آن در فلسفه ایرانی، سعی شده که با تمایز بین وجود و ماهیت به این سؤال جواب داده شود. در فلسفه مشاء، اشراق و ملاصدرا به تبیین وجود و ماهیت پرداخته شده و هر کدام دیدگاههای خاص خودشان را در این مورد ارائه کردهاند. در عرفان ایرانی با تأثیرپذیری از فلسفه، هستیشناسی عرفانی ویژهای بنیان نهاده شده است که تا حدودی به عقاید فلسفی مشائیان، اشراقیان و حکمت متعالیه شبیه است. حکیم سنایی غزنوی در حدیقه، جابهجا، هنگام بحث کردن در مورد موضوعات مختلفی چون: آفرینش و خلقت عالم، عدم، وصف عقل و نفس کلی، صورت و ماده و ... مبانی فلسفی هستیشناختی خودش را بیـان کرده است. نظرهای وی گاهی با عقاید اهل مشاء، نوافلاطونیان و اخوانالصفا نزدیکی دارد. از همین جهت، میتوان گفت که در میان عارفان، لقب «حکیم» برای سنایی برازنده و درست است. این تحقیق، با بررسی نظرات هستیشناسی سنایی در حدیقه درصدد بازنمودن ابعاد فلسفی شخصیت او برآمده است.
با بررسي منابع اساطيري و حماسي مربوط به رستم چنان بر ميآيد که ميان اين قهرمان اساطيري و رودخانه هيرمند پيوندي معنادار وجود دارد. پيدايش هم زمان و غيرطبيعي آن دو در يک دوره به خصوص اساطيري و شهادت باورهاي رايج در منطقه سيستان، حاکي از تاييد اين پيوند رازآلود و قابل تفسير است. با کنار هم چيدن آن اسناد و مدارک ميتوان ادعا کرد که رستم قهرمان خاص هيرمند و گاهي تجسم انساني اين رودخانه است.