بیژن جلالی با بیان تصویری بسیار ساده و روانش، در متن شعرش جاریست. و را با گل و گیاه و ریشه پیوندیست که ذاتی مینماید. زمانی که آدم شعرش را میخواند، او را روایتگری، صادق مییادب، که به آرامی در کنارش زندگی را و مرگ را و عشق را زمزمه میکند. کلمات با او هر چه بخواهی مانوسند و همین انس است که در شعر آزاد او، در شعر کوتاه و آرام او، بار عاطفی سنگینی را تحمل میکنند و رازآمیز میشوند. وقتی شعرش را میخوانی، انگار وارد معبدی شدهای با هوای سنگین و عطرآلود عود و کندرها که ترا، از خود میبرند و بخود میپیوندند. کلمات اشعارش در پیوند با یکدیگر رازی میپذیرند و وسعتی مییابند که گاه هراس آلودند. شعر او خیالانگیز است و ترا با خود میبرد تا دورها، تا افق، تا بیکرانها و تا عمق خاک و ریشه و حیات واپسین و پوسیدگی. در شعر بیژن جلالی، زندگی همان طینتی را دارد که مرگ و عشق. در شعر او، شفافیت آب و آیینه و گل را میبینی. گویی زرورقی از خزان و غروب را در برگی از خورشید پیچیدهاند.
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
این کتاب دو هدف را دنبال میکند؛ استخراج کلمهها و ترکیبهای تازه و بکر از لابلای اشعار شاعران بزرگ معاصر فارسی که در این بخش نگارنده تلاش کرده حجم بزرگی از خلاقیتها و آفرینشهای زبانی شاعر را در قالب واژهنامهای اختصاصی ارائه کند. هدف دوم آن است که این فرهنگ میتواند تا حد زیادی مواد و مصالح لازم را برای بررسیهای ادبی و زبانشناسی در حوزههای گوناگون سبکشناسی و نقد ادبی درباره شاعر و ادبیات معاصر فراهم آورد. این کتاب فرهنگ اشعار فروغ فرخزاد است که نویسنده کوشیده این دو هدف را در آن دنبال کند.
این کتاب در زمینه مردمنگاری جغرافیای طبیعی و فرهنگی سروستان به نگارش درآمده است. این کتاب از نخستین کتابها و مجموعه نشریههای مفصل در موضوع مردمنگاری درباره فرهنگ مردم روستایی ایران است که نخستین بار به سال 1349 انتشار یافته است. کتاب در دو بخش با نامهای زندگی مادی و زندگی معنوی، به وسایل اقتصادی، آبیاری و نحوه تقسیم آب، مساجد، آبانبارها، گردشگاههای عمومی، زیارتگاهها، آسیابها، خوراک، تجارت، معیشت، سرگرمیها، لهجهها، زبانهای بومی، هنرهای دستی، ادبیات عامه و .... میپردازد. در پایان کتاب نیز فرهنگی از لغات و واژگان محلی سروستانی همراه با آوانگاری و معنی هر کلمه آمده است.
میتوان گفت بیشتر و شاید هم همه گفتگوهایی که درباره آثار صادق هدایت صورت گرفته، درباره داستانهای اوست و نه دیگر آثار او که همه دارای شیوههای نوین و جالب و عمیق است. نویسنده در این کتاب ابتدا به سراغ آثار دیگر صادق هدایت رفته و آنها را بررسی کرده است. در بخش دوم کتاب درباره تأثیر صادق هدایت در شعر امروز سخن گفته است. آنکس که با سایهاش حرف میزد، .... و این زندگانی من است! و سالشمار و رویدادهای زندگانی صادق هدایت دیگر بخشهای این کتاب را شکل میدهند.