نمایشنامههای عامیانه معمولاً در خود تئاترهای خام، بیتوقع و غیر مسئول میباشد. زیبائیشناسی متعارف و اصول آموخته شده آن توجهی به این نوع نمایشنامهها ندارند. رفتار این نوع زیبائیشناسی با نمایشنامههای عامیانه غروزآمیز است و نمیخواهد این نوع نمایشنامهها غیر از آنچه هست باشد، هانطور که بعضی از حکومتهای نمیخواهند ملتشان غیر از آنچه هست باشد، یعنی: خام، بیتوقع و غیرمسئول. این نوع نمایشنامهها از اخلاق متعارف و پیشپا افتاده صحبت میکنند و همراه با شوخیهای کثیف و مبتذل فقط روح و عاطفه آدم را انگولک میکنند.
“فرهنگ تئاترهای تلویزیونی” شامل مجموعه ای از آثار پخش شده از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۹۰ بوده که از سوی اداره کل آموزش و پژوهش سیما انتشار یافته است. فهرست نمایش های تلویزیونی آمده در این کتاب بر پایه سال تولید چینش شده است و مؤلف نیز در آغاز آن گذری بر روند تولید تئاتر تلویزیونی داشته است. مقدمه این کتاب را داریوش مؤدبیان نوشته و در بخشی از آن آورده است: “تئاتر تلویزیونی از گونه برنامه های تلویزیونی است و نه از انواع تئاتر به معنای صحنه ای آن. تئاتر تلویزیونی به هر شکل و نوعی که باشد بیشتر به تلویزیون تعلق دارد و به آن نزدیک تر است.”
در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
در مباحثات فرهنگی درازی که در دهه 1930 میان روشنفکران مارکسیست جریان یافت، یکی از مهمترین موضوعاتی که محل تأکید قرار گرفت مسأله واقعگرایی یا رئالیسم در هنر بود. بزرگترین مدافع و مروج رئالیسم یا واقعگرایی سوسیالیستی، و لذا زبانآورترین منتقد جنبش مدرنیسم، گئورگ لوکاچ بود. برتولت برشت (1956 ـ 1898) در مقام پاسخگویی، به هواداری از هنر دورگهای برخاست که با دیدگان انتقادی به واقعیات عصر خود بنگرد، ولی بر پایه نوآوریهای فنی آوانگارد، نه براساس قالبهای سنتی منسوخ.