سیاسنبو برای خوانندهای که داستانهای محمدرضا صفدری (متولد 1333 در خورموج) را از سال 58 در مجلات ادبی خوانده، کتاب شوقآوری است؛ زیرا مجموعهای نوشتههای یکی از مستعدترین داستاننویسان جوان را در اختیارش میگذارد. ترتیب قرار گرفتن داستانها در کتاب به صورتی است که سیر تکامل خلاقیت ادبی نویسنده را نشان میدهد. سه داستان به هم پیوسته «سیاسنبو»، «اکوسیاه» و «علو» داستانهای حادثهای پرکششی هستند که براساس کشمکش قهرمان داستان با شرایط نابهنجار زیست و نیز درگیریهای ذهنی او با خودش، شکل میگیرد. این داستانها آدمها، فضا و درونمایه یکسانی دارند و همه آنها از دیدگاه پسرکی پاپتی نوشته شدهاند که شرحگذران دوران کودکی را با مشاهداتش از مبارزات کارگران در میآمیزد.
داستان در مورد دختری جوان به نام گلناز است که عاشق پسری به نام سرور میشود ولی پدرش به دلیل مشکل مالیاش او را مجبور میکند که با یک بازاری پیر به نام مشهدی عباد ازدواج کند….
عباس یمینی شریف نویسنده و شاعر کودکان کتاب دو کدخدا را که به نثر است برای کودکان به رشته تحریر در آورده و در سال 1329 توسط شرکت چاپ رنگین منتشر شده است
با وجود غنای سنت قصهگویی منظوم و منثور در ادبیات کلاسیک ایران، داستاننویسی نوین، مهاجری است که بیش از صد سال از اقامتش در این سرزمین نمیگذرد. البته این مدت در تاریخ ادبیات، دوران کوتاهی نیست، به خصوص که دورهی مورد نظر به دلیل تغییر و تحولات چشمگیر در حوزهی جامعه، فرهنگ و ادبیات از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر به شمار میآید. در همین سالهاست که تاثیر برخورد مظاهر تجدد غرب با جامعهی سنتی به شکل بحرانی فراگیر در سیاست و فرهنگ و ادبیات ایران بروز مییابد؛ بحرانی که به صعود طبقهی متوسط و ظهور روشنفکرانی میانجامد که اندیشههایی اصلاحطلبانه دارند و برای بیان مقصود خود از شکلهای تازهی ادبی نظیرگزارشهای روزنامهای، رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه استفاده میکنند. به واقع جامعه در مسیر بیداری ملی، میکوشد با بهرهگیری از این شکلها، وضع خود را روشن کند و احتمالا پاسخی برای سئوالهای متعددش بیابد. عوامل ذهنی و عینی گوناگونی راه را برای پیدایش داستاننویسی ایران هموار کرد که از آن جمله است: خودآگاهی ملی، هویت یافتن ملت و اهمیت یافتن فرد و فردیت، جدایی هنرمند از حامیان درباری، به کارگیری زبان ساده، و فراهم آمدن امکانات فنی چاپ کتاب و مطبوعات. کتاب حاضر دربرگیرندهی شرح اجمالی زندگی و آثار نویسندگان ایرانی و نیز نخستین کوششها برای آفرینش ادبیات جدید (دههی 1270 ه . ش) تا دههی 1380 است.
پس از بزرگ علوی (در 1375) و محمدعلی جمالزاده (در 1376) صادق چوبک نیز درگذشت. هر چند در سالهای پس از انقلاب، اثری از او در وطنش چاپ نشد اما نام وی، به عنوان یکی از پیشروان داستاننویسی ایران، در اذهان زنده ماند. چوبک از جمله روشنفکران جوانی بود که در سالهای پس از شهریور 1320، تحت تأثیر صادق هدایت، به نوآوری در ادبیات معاصر میاندیشیدند. چهرههای اصلی این حرکت، آلاحمد و گلستان و چوبک بودند؛ نویسندگانی که به دنبال جمالزاده و هدایت و علوی، داستان کوتاه را به یکی از شاخههای اصلی ادبیات ایران تبدیل کردند. چوبک، چون شاگرد صدیقی از مکتب هدایت، آدمهای مطرود تحتانیترین لایههای اجتماعی را به داستانهایش راه داد و کوشید با بازتولید لحن آنان، شخصیت و راه و روش زندگیشان را به نمایش بگذارد. و از سویی، همانند آلاحمد و گلستان، متأثر ازادبیات رئالیستی امریکا به ساختمان داستان توجهی جدی نشان داد.