هنگانی که هجده ساله بودم زیاد کتاب میخواندم. خواندن در این سن و سال همراه با شور و خوشباوری است و در مورد من نیز چنین بود. خواندن رمان به راستی به معنای ورود به قلمروی بود واقعی و این جهانی، سرشار از چهرهها و رویدادهای خاص. کتاب فلسفه مرا، بالاتر از ظواهر عالم خاکی، به آرامش و سکون آسمانی بیزمان میبرد.
تفرج صنع مجموعۀ برخی مقالات و گفتوگوهای مطبوعاتی عبدالکریم سروش در موضوعات علم اخلاق، فلسفۀ علم و تکنولوژی و علوم انسانی است. هفتهها و ماههایی که این مصاحبهها انجام میشد و تحریر مییافت، ایامی پر التهاب بود و نام علوم انسانی در مخاطب ناآشنا نفرت و وحشت را با هم بر میانگیخت؛ نفرت از علومی که به صورت علم مینمایند و به واقع علم نیستند و وحشت از دانشهایی که جمعی شعبدهباز برای بندنهادن بر پای مستضعفان و ربودن سرمایۀ ایمان آنان پرداخته و برساختهاند و به امتهای ستمکشیده به تزویر و فریب فروختهاند. غوغای سختی در معاندت و معاضدت این علوم برآورده بودند و از دو طرف کشمکش عنیفی میرفت.
نوشتار حاضر با مباحثی در باب اسمشناسی تاریخی آغاز شده و به دنبال آن با استناد به آثار دینی، اساطیری و فلسفی از دورههای مختلف تاریخی سخن به میان آمده است .در بخش دوم نیز درباره تجلی فرهنگ در دورههای اساطیری ماقبل یونان، دوره یونانی، قرون وسطی، دوره اسلامی و دوره جدید توضیح داده شده است .