این کتاب مجموعهای است از ده رساله ابن عربی با عنوان ده رساله مترجم به کوشش نجیب مایل هروی که در سال ۱۳۶۷ شمسی به چاپ رسیده است. این رسائل عبارتند از: ۱. حلیة الابدال؛ ۲. رسالة الغوثیة، ترجمه حسن گیلانی؛ ۳. اسرار الخلوة؛ ۴. حقیقة الحقائق، ترجمه شاه داعی شیرازی؛ ۵. معرفة رجال الغیب؛ ۶. نقش الفصوص، ترجمه نورالدین شاه نعمتالله ولی؛ ۷. ابیات دهگانه، ترجمه ترکه اصفهانی؛ ۸. رسالة الانوار؛ ۹. معرفت عالم اکبر و عالم اصغر؛ ۱۰. رسالة الی الامام الرازی، ترجمه میرزا فضلالله کردستانی.
کتاب حاضر شامل مجموعه ای از مفاهیم و تعبیرات عرفانی محیی الدین است که بر اساس کتابهای موجود وی، به خصوص فتوحات مکّیه و فصوص الحکم و تفسیر القران و التجلیات الهیه و ترجمان الاشواق تنظیم شده است. برای این کار مدت چهار سال به مطالعه آثار ابن عربی و گردآوری اصطلاحات عرفانی وی و فیش برداری آن پرداخته و پس از آن با مراجعه مجدد به منابع کار ترجمه این اصطلاحات آغاز شد و پس از آن مفاهیم عرفانی را بر اساس حروف الفبا تنظیم و تدوین کرده و در پاورقی هرجا لازم بوده توضیح یا توضیحاتی درباره آن مفاهیم داده شده است.
فصوص الحکم، تألیفِ شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی (م560 ه . ق) مهم ترین کتاب در عرفان نظری است. بر این کتاب، شرح های مختلفی نوشته شده که مشهورترین آنها از آنِ علّامه داود قیصری (متوفای 751 ه . ق) است. شرح قیصری از همان آغاز تألیف، مورد قبول اهل عرفان و نظر افتاد و محور بحث و تدریس قرار گرفت. اثر حاضر، همان «شرح فصوص الحکمِ» قیصری است که آیة اللَّه حسن زاده آملی، استاد مسلّم عرفان و فلسفه در روزگار معاصر، آن را تحقیق کرده و تعلیقه های سودمندی بر آن نوشته است.
شرح کتاب مناقب ابن عربی با استناد به آیات و روایات اهلبیت است. شارح که از خواص شاگردان ابوالحسن جلوه اصفهانی است بر خلاف استاد خود که جنبه حکمت او بر جنبه عرفانش ترجیح دارد تا حدودی متمایل به حکمت مشاء است و با عرفان نظری مانوس است و کاملا تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا میباشد. شرح مناقب دلیل روشنی بر فضل و کمال و ذوق عرفانی و تسلط او بر کتب ابن عربی است، بخصوص بحث مستوفای او درباره مذهب ابن عربی که در مقدمه آمده قبل از او بی سابقه است.
«تجلی» از سه جنبه بیش از سایر جنبهها مورد توجه قرار گرفته است: یکی تجلی حق به فعلیت که همان نفس نور و جلوه الهی است، بدون لحاظ جهت نوریت (جنبه نوری تجلی)؛ دیگری تجلی حق به فعالیت که جهت نوریت و جلوهگری در آن اراده میشود یا جنبه (حقی تجلی) و سوم تجلی حق به مفعولیت که معبر به همه پدیدههای ماسوی الحق است و به آن تجلیات فعلی حق نیز گفته میشود (جنبه تجلی خلقی). ابن عربی در کتاب «التجلیات» به گونهای زیبا به این سه حوزه پرداخته که سیر در آن به ایصال کلمه وجودی محب عاشق به حقیقت خطابی محبوب معشوق مدد میرساند.