در این جستار نخست طرح فرهنگ جامع زبانفارسی، که زیر نظر دکتر علیاشرف صادقی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و مدیر گروه فرهنگنویسی، در این گروه در دست اجراست، معرفی و تاریخچه و فعالیتهای این گروه شرح داده شده است. سپس به تفصیل درباره پیکره مهمترین فرهنگهای فارسی به فارسی از کهنترین آنها تا امروز سخن گفتهایم؛ و در پایان به معرفی مهمترین رکن فرهنگ جامع زبان فارسی، یعنی پیکره رایانهای از واحدهای واژگانی متون زبان فارسی، پرداخته و ویژگیهای برجسته آن را شرح دادهایم. در این جستار، به مهمترین پیکرههای زبانی رایانهای، که در سالهای اخیر در ایران فراهم آمده، نیز اشاره شده است.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
در متون منظوم و منثور فارسی دو واژه «رای» و «رأی» فراوان به کار رفتهاند. «رأی» در عربی یعنی «نظر» و «عقیده» و «تدبیر» و «بصیرت» و «مشاوره» و «حکم» و «فتوا»، و همین معنیها وارد زبان فارسی نیز شده است. «رای» نیز معنیهای متعددی دارد، بدین شرح: «نظر»، «عقیده»، «تدبیر»، «مصلحت»، «قصد» و «آهنگ»، «منظوم» و «مقصود»، «هوش»، «خرد»، «خواست» و «اراده»، «شیوه» و «روش»، «رسم» و «آیین» و «فرمان». «رای»، چنان که در ادامه بحث معلوم خواهد شد، اصالتاً فارسی است، ولی چون «رأی» هم، باز به شرحی که خواهد آمد، بدون همزه تلفظ میشده، همیشه به دقت نمیتوان گفت کدام یک از این معانی فارسی است و کدام عربی.
گویا کهنترین منبعی که در آن به این ضربالمثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیکتی (ص 422) شاعر قرن ششم هجری است. همه میدانند که این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حکم دهخدا و هم در کتابهای مربوط به ریشه تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نکته اشاره شده است. اما آنانی که پایان این داستان را در شاهنامه نیک به یاد دارند میدانند که اصلا نوشدارویی به سهراب نرسید که دیر برسد. رستم پس از آنکه پهلوی پور جوان را به خنجر میدرد، گودرز را نزد کاووس میفرستد تا برای درمان زخن سهراب نوشدارو بفرستد، ولی کاووس از این کار سر باز میزند و گودرز دست خالی ررهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به کاخ کاووس بروی و با درفشان کردن جان تاریک پادشاه، نوشدارو را از او بگیری.