سیر عرفان و تصوف در اسلام و به طور خاص در ایران یکی از زمینههای پژوهشی مهم است که گرچه دربارهاش بسیار نوشتهاند اما به دلیل گرایشهای شخصی نگارندگان یا عدم کاربرد روش تحقیق نوین، همچنان در پرده ابهام باقی مانده است. آنچه بر اهمیت این پژوهش میافزاید از سویی تأثیر گسترده تصوف بر اندیشه و ادبیات اسلامی است؛ از سوی دیگر، از آنجایی که انسان مدرن قرن بیستم به رغم پیشرفت فزاینده علم و تکنولوژی همچنان پاره روحانی خویش را در بیگانگی با پیرامون صنعتیاش مییابد، بیش از پیش نیازمند آگاهی از پاره ناشناخته است. در نتیجه حتی برای انسان غربی، شناخت شکلگیری و تکامل تصوف وتأثیرش بر اندیشه، حائز اهمیت بسیار است.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
کتاب حاضر تالیف امیرکمال الدین حسین بن مولانا شهاب الدین اسمعیل طبسی گازرگاهی هروی از عارفان و صوفیان و شاعران درجه دوم قرن نهم هجری قمری است که به غلط تالیف آن را به سلطان حسین بایقرا فرمانروای هنرپرور تیموری نسبت داده اند، الا اینکه یا مولف در تالیف آن سفارش و سلیقه خاص سلطان حسین را مدّنظر داشته و آن را به نام وی پرداخته و یا اینکه دیگران تالیف آن را به خطا به سلطان حسین نسبت داده اند. مجالس العشاق را نمی توان از جهت تاریخ مورد بررسی قرار داد و بر آن ارزش و اعتباری قائل شد تنها وجهی که می شود بر آن داد این است که نویسنده سعی کرده ضمن سود بردن از شایعات سائره در باب آثار ادبی ادبا و شعرا، چاشنی زیباشناختی را بر آن بیفزاید، لذا مجالس العشاق نوعی تفسیر ادبی است، و چون از منظر فلسفی – زیباشناختی به مسئله عشق می نگرد، عجیب نیست که پا از محدوده شریعت مرسوم فراتر بگذارد و در نتیجه حتی بعضی پیغمبران و معصومین را هم جزء قهرمانان داستان خود قرار بدهد...
منظور من در این مقاله بازگویی خلاصه روش ترجمه، اهداف ما و سپس با توجه به نمونه یک کار جدید، نشان دادن جزییات مسئله و ارائه راهحلهای آن است. درباره ترجمه اشعار به همراه «ادلفو بیویی کازارس» (که مربوط به نوشتههای مشترک او و بورخس است) در این جا اشارهای نخواهد شد؛ در بخشی جداگانه به ترجمه اشعار بورخس پرداختهام و کار ما با «بیویی کازارس» نیز باید موضوع بحثی دیگر قرار گیرد. مقصود من در نوشتار حاضر، ارائه نوعی زمینه ذهنی از همکاری روزمره من و بورخس است.