لیکاف و ترنر ( 1989 ) مسئله خلاقیت شاعرانه را در کتاب فراتر از استدلال محض بررسی، و دو ادعای مهم را در این زمینه مطرح کردند: 1. شاعران اغلب استعارههای مفهومی را که در شعر به کار میگیرند، با مردم عامی شریکاند. 2. خلاقیت استعاری در شعر نتیجه به کارگیری و تغییر استادانه این استعاره های مفهومی مشترک بر اثر بهرهگیری شاعران از چهار ابزار مفهومی ترکیب، پرسش، پیچیدهسازی و گسترش است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آنها در تحلیل شناختی پارهای از استعارههای شعری مبتنی بر واژگان اندامهای بدنی دل و چشم در بوستان سعدی است. تحلیل دادهها نشان میدهد سعدی اغلب از استعارههای مفهومی روزمره در شعرش استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این شاعر میتواند نتیجه بهره گرفتن از ابزارهای نام برده در به کارگیری استادانه استعارههای مشترک باشد. برپایه تحلیل دادهها، سعدی در آفرینش استعارههای بررسی شده بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای پیچیدهسازی و گسترش به طور متوسط استفاده کرده است.
باید دانست که سعدی شاعری بوده است که در عرفان و حقیقتشناسی میخواهد شعر بگوید؛ پس نباید انتظار داشت آثار عرفانی سعدی مانند رسالههای عرفانی خودنمایی کند. همین نکته هم مزیتی برای سعدی بوده است. عرفان سعدی در قالب شعری که به کار برده برای فهم همه طبقات مردم و خاصه فارسیزبانان است. این یکی از جهات نهانشدن مقاصد عرفانی سعدی است و دیگر آنکه آنچنان شیرینی بیان و ظاهر الفاظ آشنایان را مسحور میکند که مجال تعمق در معانی عرفانی را از دست میبرد و خواننده چنان غرق در لطافت سخن و معانی ظاهری و رموز عشق و عاشقی و سوز و گداز و وصف هجران و وصال و شوق و اشتیاق در مظاهر جمال طبیعت میشود که رهایی از امواج برانگیزنده احساسات را ندارد و نمیتواند در عمق این دریای بیکران فرو رود و معانی عرفانی و نکات نهانی آن را بیرون آورد. در این کتاب پس از مقدمهای مفصل که به تعریف عرفان و صوفی و دیدگاههای مختلف درباره سعدی پرداخته شده، در بخش بعدی درباره آثار سعدی سخن گفته شده است. سپس در بخش اصلی کتاب درباره نکات عرفانی در بوستان سعدی مطالبی آورده شده است.
واژهسازی نیاز همیشگی زبانهاست و این نیاز با پیشرفت روزافزون علوم و فنون، بیشتر احساس میشود؛ زیرا به ازای یافتهها و مفاهیم نو باید لغات جدیدی خلق کرد و یا بار معنایی جدیدی به لغات افزود. یکی از امکانات زبان فارسی برای واژهسازی استفاده از ترکیب و اشتقاق بر اساس الگوهای مشخص صرفی است. از منابع مورد اعتماد برای استخراج الگوهای لغتسازی، متون زبان فارسی است؛ متونی که زاده اندیشه و ذوق بزرگانی چون فردوسی، نظامی، مولانا، سعدی و دیگران است. جایگاه فردوسی و سعدی در زبان و ادب فارسی بر کسی پوشیده نیست. دو شاعر زباندان بزرگ که فاصله ایشان با هم سه قرن است و در این مقاله، ساختارهای ترکیبی مشترک شاهنامه و بوستان را با چند مثال ذکر کردهایم و سپس از معدودی از تفاوتها نیز سخن گفتهایم. در مورد اشتقاق به دلیل محدودیت، تنها به بیان نکات حاصل از مقایسه این مقوله در دو متن پرداختهایم. سپس از تفاوتهای معنایی و جایگزینی کلمات سخن گفتهایم و در پایان، فراوانی بخشی از ساختارها را با نمودار نشان دادهایم.