کاتبان ـ و نیز خوانندگان ـ شاهنامه در هزار سال گذشته بیتهای بسیاری بدان افزوده و یا واژهها و ترکیبات آن را تغییر دادهاند و این بیتهای الحاقی و واژههای افزوده کاتبان به نام فردوسی در همه فرهنگهای فارسی که در صد سال گذشته مدون شدهاند، دیده میشود. فرهنگنویسان گذشته با مراجعه به چاپهای متعدد غیر تحقیقی و غیرانتقادی و مغلوط شاهنامه، کوشیدهاند همه بیتهای اصلی و الحاقی این کتاب ارجمند را به عنوان شاهد لغات و ترکیبات فارسی درج کنند. در این مقاله نشان داده شده است که در تدوین «فرهنگ جامع زبان فارسی» ـ به ویژه اگر تاریخچه کاربرد واژهها و ترکیبات نیز در نظر گرفته شود ـ استناد به بیتهای الحاقی شاهنامه به نادرستیهای متعدد در نتایج تحقیق میانجامد. مثلا هر شش بیتی که در شاهد معانی مختلف واژه آسیب در فرهنگهای فارسی از شاهنامه نقل شده یا الحاقیاند یا در آنها این واژه در هیچ یک از نسخهها نیست. به نظر نگارنده، امروزه شایسته است در تدوین «فرهنگ جامع زبان فارسی»، با استناد به تصحیح انتقادی ـ تحقیقی جلال خالقی مطلق از شاهنامه و استخراج معانی واژهها و ترکیبات از بیتهای اصیل آن، تصویر دقیقتری از کاربرد واژههای فارسی به دست دهیم. البته بیتهای منقول از شاهنامه در فرهنگهای قدیمی چون لغت فرس، که در هیچ یک از نسخههای شاهنامه باقی نمانده است. نباید فراموش شود. در ادامه این جستار برخی از واژهها و ترکیبات گاه بحثانگیز شاهنامه مانند «آسیب سیب»، «مرّه» و «آسوده» بررسی شده است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
در متون منظوم و منثور فارسی دو واژه «رای» و «رأی» فراوان به کار رفتهاند. «رأی» در عربی یعنی «نظر» و «عقیده» و «تدبیر» و «بصیرت» و «مشاوره» و «حکم» و «فتوا»، و همین معنیها وارد زبان فارسی نیز شده است. «رای» نیز معنیهای متعددی دارد، بدین شرح: «نظر»، «عقیده»، «تدبیر»، «مصلحت»، «قصد» و «آهنگ»، «منظوم» و «مقصود»، «هوش»، «خرد»، «خواست» و «اراده»، «شیوه» و «روش»، «رسم» و «آیین» و «فرمان». «رای»، چنان که در ادامه بحث معلوم خواهد شد، اصالتاً فارسی است، ولی چون «رأی» هم، باز به شرحی که خواهد آمد، بدون همزه تلفظ میشده، همیشه به دقت نمیتوان گفت کدام یک از این معانی فارسی است و کدام عربی.
گویا کهنترین منبعی که در آن به این ضربالمثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیکتی (ص 422) شاعر قرن ششم هجری است. همه میدانند که این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حکم دهخدا و هم در کتابهای مربوط به ریشه تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نکته اشاره شده است. اما آنانی که پایان این داستان را در شاهنامه نیک به یاد دارند میدانند که اصلا نوشدارویی به سهراب نرسید که دیر برسد. رستم پس از آنکه پهلوی پور جوان را به خنجر میدرد، گودرز را نزد کاووس میفرستد تا برای درمان زخن سهراب نوشدارو بفرستد، ولی کاووس از این کار سر باز میزند و گودرز دست خالی ررهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به کاخ کاووس بروی و با درفشان کردن جان تاریک پادشاه، نوشدارو را از او بگیری.