این کتاب دربرگیرنده سیری به اجمال در تاریخ ادب دری سده سیزدهم افغانستان است و در سه بخش تنظیم یافته و با این عناوین مشخص میشود: چشماندازهای اجتماعی و ادبی افغانستان در سده سیزدهم؛ نمادهایی از ادب سده سیزده؛ و سرچشمههای ادبیات دری در سده سیزده افغانستان. در بخش نخست از وضع سده سیزدهم و اثرات آن در ادب آن سده به اجمال سخن گفته شده است. در بخش دوم شاخصهای ادبی این سده بررسی و شناسایی شده و در بخش سوم سرچشمههای ادبیات سده سیزدهم که در آن 320 سخنسرا و سخنساز و بیش از 125 سرچشمه و رجعتگاه به شمول دواوین چاپی و خطی، تذکره ها و جنگها، یادنامهها و مجموعهها، مقالهها و گزارشها و جز اینها بازشناسی، معرفی و نشانی شدهاند.
چون کلمه (روه) به معنی کوه در پشتو و تاریخ سرزمین افغانستان سوابق باستانی دارد بنابراین باید گفت که این کلمه از عصر غزنویان با بسط سلطه سیاسی و کلتوری افغانان به هندو لهجه های هندی نفوذ یافته و منسوب بدان روهیله و مسکن ایشان روهیل کهند تاکنون در السنه هند مستعمل است. ولی در زبان پشتو سوابق ادبی این کلمه وسیع و مقارن است باسمای افغانستان و پشتو نخوا که هر دو قدامت تاریخی دارد...
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
این کتاب که یک فهرست عمومی است، تعداد 1200 کتاب از فرآوردههای فکری نویسندگان و مترجمان و شاعران افغانستان را دربر میگیرد که همه آنها مستقیم دیده شده و هیچیک از روی فهرست دیگری گرفته نشده است. همه این کتابهای به زبان فارسی دری نوشته شدهاند.