میرزا محمد صالح شیرازی (1790 – 1845 میلادی) از نخستین دانش آموختگان ایرانی در اروپا و ناشر روزنامه کاغذ اخبار، نخستین روزنامه در ایران با چاپ سنگی و به خط نستعلیق است. میرزا صالح در سال 1815 میلادی به فرمان عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل از تبریز به انگلستان فرستاده شد. این مسافرت سه سال و نه ماه به طول انجامید و میرزا پس از یادگیری زبانهای انگلیسی، فرانسوی، تاریخ، طبیعیات و فن چاپ و حکاکی به ایران بازگشت. در این فاصله زمانی به نگارش سفرنامه خود از این مسافرت پرداخت. سفرنامه او زمینه ساز آشنایی ایرانیان با تمدن و تجدد غرب، مخصوصا ورود آرا و افکار نوی سیاسی اجتماعی شد. این اثر در ورود افکار جدید و مترقی اروپا مخصوصا ورود افکار جدید سیاسی اهمیت زیادی دارد و اشاره به مفاهیمی چون آزادی، انتخابات، مساوات و... بر ذهن خواننده ایرانی که در جامعه قاجاری زندگی میکرد، تاثیرات شگرفی نهاد. کتاب پیش رو که به کوشش اسماعیل رائین و با تصحیح محمد شهرستانی آماده شده، توسط نشر روزن در سال 1347 به چاپ رسیده است.
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
در پژوهش حاضر کوشیده شده ضمن بررسی تاریخی تحولات اجتماعی مانند نقش مذهب و چگونگی حرکتهای مذهبی سیاسی، تغییرات تشکیلات اداری در چارچوب رویدادهای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار معرفی و ارزیابی شود. افزون بر آن مباحث تنظیمات و قوانین در دوران قاجار تاسیس انجمنها و احزاب و گسترش آنها از جمله موارد قابل توجه در بررسی حاضر است. در آغاز کتاب منابع این اثر و محتوای آنها معرفی شده است. روند گسترش تاریخی قاجار، حکومتهای عصر قاجار، ساختار حکومت در دوران قاجار (نظام و تشکیلات اداری حکومت، و تقسیمات کشوری و اداری)، سازمان لشکری در دوران قاجار، سیاست مذهبی در عصر قاجار، طبقات و سلسله مراتب اجتماعی در عصر قاجار، تنظیمات و قوانین در دوران قاجار، سیاستهای فرهنگی در عصر قاجار، روابط خارجی ایران در دوران قاجار، امتیازها و قراردادهایی که از جانب اتباع و یا دولتهای بیگانه با ایران منعقد شده است، جنبشهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، و گسترش گروهها و احزاب سیاسی در عصر قاجار.
انقلاب مشروطیت ایران فصل جدیدی در تاریخ پرافتخار کشور ما گشود و نشان داد که هنوز هم خاک ایران زمین از وجود چهره های تابناک و سرفراز و پیکارجو، تهی نیست و در این دیار باز هم آزاد مردانی هستند که به خاطر آزادی و رهائی از چنگ استبداد و حکومت مطلقه تا پای جان می ایستند و در این راه شربت شهادت می نوشند، و از خون پاک خویش میهن را رنگین می سازند. سالها از انقلاب مشروطیت می گذرد و صدها نوشته در باره این انقلاب منتشر شده است و هر روز نوشته ها و اسناد جدیدی در این رابطه منتشر می شود انقلاب مشروطه فصل جدیدی در تاریخ پر افتخار کشورمان گشود و نشان داد که هنوز هم در این کشور مردان و زنان دلاوری وجود دارند.بسیاری از کسانی که در باره انقلاب مشروطیت به نگارش پرداختند فقط در باره مردان بزرگی هم چون ستار خان و باقر خان قلم زده اند، اما علاوه بر ستار خان و باقر خان مردان و زنان بسیاری در این انقلاب در کوچه ها و خیابان ها به مبارزه علیه استبداد پرداختند و در سایه تلاش های آنان بود که درخت انقلاب بارور شد، و بسیار کسانی که در هنگام مبارزه مردم درسیاهچالهای تهران و در انجمن های مخفی و کمیته های ترور به مبارزه و فداکاری پرداختند و هرگز نامشان بر سر زبانها نیامد. تاریخ مشروطه مالامال از فداکاری های این قهرمانان است کسانی از جمله میرزاجهانگیر خان صور اسرافیل که در مقابل پیشنهاد پناهنده شدن به سفارت انگلیس فریاد زد: "من کشته شدن به دست این دژخیمان را بر تحصن بر یک سفارت خانه اجنبی ترجیح می دهم... این کتاب به برسی وقایع مشروطیت و افراد گمنام در انقلاب مشروطه همچنین لژهای فراماسونری در انقلاب مشروطه می پردازد.
یکی از سفرای ایران به نام میرداودزاده که در سال 1816 به دربار لوئی هجدهم اعزام شده بود، برادرزاده خود را نیز به همراه برده بود. این جوان در اندکمدتی ترقیات فوقالعادهای کرد. زبان فرانسه را بهخوبی تکلم مینمود. او اولین دیپلمات ایرانی است که توانست به دربار ناپلئون راه یابد و آنچنان شایستگی و تدبیری از خود نشان دهد که به عنوان نماینده ناپلئون بناپارت به دربار فتحعلی شاه اعزام شود و با اینکه مدتها درباریان قاجار وی را تحویل نمیگرفتند، از اینسوی نیز چنان اعتماد همگان را جلب کند که به عنوان یکی از نخستین دیپلماتها و نمایندگان ایران در اروپا به فرانسه اعزام گردد. در این کتاب به شرح حال و چگونگی فعالیتهای او پرداخته شده است.