کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسه ملی، افسانهها و باورهای عامیانه و نیز فلسفه اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی» بدل شده است. جستار حاضر بر مبنای مطالعات اسنادی در گام نخست در پی یافتن نمونههای این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه میرسد که در ریگودا، مهابهاراتا و افسانههای پهلوانی و دینی چین باستان نمونههایی مشابه با کیخسرو یافت میشود. کیخسرو همچنین شباهتهای قابل ملاحضهای یا برخی شخصیتهای ادبی و تاریخی ـ اسطورهای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندیهاست. مطالعات تطبیقی در وهله نخست این گمان را به وجود میآورد که شاید این شاکله واحد به ریشه مشترکی در اساطیر هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قایل شد که از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود گرفته و سرانجام در مغربزمین چهرهای غربی و در دوران متأخرتر سیمایی مسیحی یافته است. اما با تأمل بیشتر این احتمال قویتر به ذهن متبادر میشود که علت وجود همانندیها کهنالگوهایی است که زاییده ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
افسانه پارتی ـ اشکانی «ویس و رامین» داستانی عاشقانه است که فخرالدین اسعد گرگانی در قرن پنجم آن را به رشته نظم کشیده است. اصل داستان ـ که پهنه وقوع حوادث آن از مرو تا همدان بوده است ـ مربوط به مدتها پیش از ظهور اسلام است و تا زمان شاعر به زبان پهلوی بوده است اما در اینکه فخرالدین گرگانی آن را به فارسی برگردانده یا شخص دیگر، بین محققان اختلافنظر وجود دارد. هر چند که مضمون «عشق» به اشکال مختلف بر بخش عمدهای از ادبیات فارسی سایه افکنده، اما حال و هوای عشق و عاشقی در این منظومه با دیگر منظومههای عاشقانه فارسی متفاوت است. برای آگاهی از این تفاوتها به تحلیل مختصری از قهرمانان داستان و کیفیت مهرورزی آنان میپردازیم، اما پیش از آن ناگزیر از بیان خلاصهای از داستان هستیم.
تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران قاجار جامعه به شدت سنتی ایران را در برابر امواج تمدن غربی قرار داد و در مجموع شرایطی به وجود آورد که تا آن زمان برای جامعه ایران بیسابقه بود. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که آیا شرایط ویژه اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار تأثیری در شعر و نقاشی این دوران گذاشته است؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا تأثیر پدیدآمده در این دو حوزه هنری مشابه بوده است یا خیر؟ بدین منظور نخست با بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار و پژوهش در شعر و نقاشی این دوران درمییابیم که در هر دو حوزه جریانهای چهارگانه متناظری وجود داشته که دو جریان از آنها کاملاً جدید است. تمسک شاعران و نقاشان به شیوههای گوناگون بیان هنری چیزی نیست جز آزمونی برای برونرفت از بحران اجتماعی ـ فرهنگی دوران قاجار. نتیجهگیری مقاله آن است که شرایط اجتماعی مشترک تأثیری واحد در این دو هنر بر جای گذاشته؛ تأثیری که سرگذشت آنها را به گونهای دور از انتظار به یکدیگر شبیه ساخته است.