برای دستیابی به معانی ابیات غزلیات سعدی، با زبان او باید آشنا گردیم. زبانی که سعدی در غزل اختیار کرده بر سنت و ساخته گذشتگان و آفریده هنرمندانه خود او استوار است. روابط ساختاری این زبان، همچون زبان هر شاعر اصیل، فراتر از روابط دستوری زبان معیار است و برای تشخیص آنها باید ویژگیهای آن را یافت تا بتوان معنای مراد شاعر را در بافتهای گوناگون تمیز داد. همچنین باید بستر فرهنگی خاصی را که واژهها و تعبیرات در آن پرورده شدهاند شناخت تا بتوان هاله معنائی آنها را، که حامل مایههای عاطفی و تجربههای قومی و فردیاند، به فراست دریافت و از برخی لغزشها در تفسیر ایمن ماند.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
محمدجعفر طاهری میگوید: دورنمای جشن دوهزار و پانصد ساله ایران آنچنان نظرم را به خود جلب نمود که لازم دانستم حقیقت را که در یک عمر طولانی از طریق الهامات و تجربیات و اطلاعات صحیح بدست آورده برای بیداری هم میهنان عزیز و آیندگان بی خبر از واقعات در این دفتر به رسم یادگار به رشته تحریر در آورم و به دلیل جشن دوهزار و پانصد ساله بنام کورش کبیر درصدد برآمدم بدانم این شخص کیست و این همه تشکیلات و غوغای عظیمی که برای او فراهم نموده اند چیست؟ ....
سماع اهل تصوف و عرفان از دو منظر قابل بررسي است: يکي سماع رسمي که داراي آداب و رسوم و ترتيباتي خاص است و موافقان و مخالفان آن فراوانند، ديگر سماعي که ناظر بر مراتب تکاملي و تبدلات وجودي سالک است. يکي از عمدهترين دلايل مخالفان با مکتب تصوف، سماع ترسمي است. از اسرارالتوحيد برميآيد که از زمان ابوسعيد ابوالخير اين اختلاف نظرهاي عقيدتي در مورد سماع فراوان بوده است. برخي از صاحب نظران آن را غذاي روح دانسته، از آن بر حالت و صفت روحاني تعبير ميکنند و سماع اين جهان را سايهاي از آن حقيقت مجرد فرض ميکنند و برخي ديگر آن را آلت شيطان دانستهاند. سعدي سماع را خاص هر کسي نميداند و معتقد است که از هزاران تن، سماع تنها در يک نفر (آشنايان راه) اثر خواهد کرد. در اين مقاله کوشيده شده است ضمن بررسي اين اختلاف نظرها، به بررسي سماع از ديدگاه اهل سماع و رويکرد سعدي بدان پرداخته شود.
این مقاله به بررسی دو تصحیح مهم و معروف غزلیات سعدی که یکی مربوط به محمدعلی فروغی و دیگری مربوط به غلامحسین یوسفی است، میپردازد. در این بررسی بیش از صدغزل از سعدی در دو تصحیح مورد مقایسه قرار گرفتهاند و نکات اساسی و تفاوتها یادداشت شدهاند. در پایان نویسنده اشاره میکند: تفاوتهایی از این دست در میان نسخههای مختلف تصحیح شده کلیات سعدی ما را به ضرورت رویکرد به تصحیح انتقادی متن کلیات رهنمون میسازد.