در این نوشتار برخی از واژههای فارسی و معرب در کهنترین لغتنامههای عربی؛ یعنی العین، جمهرة اللغة و تهذیب اللغة بیان شده است.
لغتنامه صحاح الفرس تصنیف تصنیف محمد بن هندوشاه نخجوانی که پس از کتاب لغت فرس تألیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی کهنترین فرهنگ فارسی به فارسی موجود شناخته میشود، از هر نظر که نگریسته شود، اهمیت و تازگی دارد؛ چه از نظر مندرجات و وحدت و جامعیت کتاب، چه از نظر حوادث دوران و محیط زیست مؤلف و چه از لحاظ قدمت تألیف و تعیین اینکه زبانشناسی در حوزههای علمی تا قرن هشتم هجری چه سیری داشته است.
ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی که این لغتنامه را نتیجه کوشش و تفحص و تتبع وی دانستهاند، شاعری نامدار و لغتدانی با ابتکار و خوشنویسی کلک استوارست. گرشاسبنامه وی گواه شاعری و لغتنامه او دلیل لغتدانی و نسخه کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» موجود به خط وی نمودار خطنویسی اوست. این کتاب که اگر اولین لغتنامه مدون در زبان فارسی تلقی نشود، اولین لغتنامه مدون متکی به شواهد شعری است که از دستبرد حوادث باز مانده و اساس کار لغتنامهنویسان بعدی قرار گرفته و بر آن بنیان بناهای قویم ارکان دیگری استوار داشتهاند.
بدون تردید یکی از راههای شناختن و شناساندن فرهنگها، دانشها و تمدنهای گوناگون بشری ترجمه است که از زمانهای کهن ملتهای متمدن با آن آشنا بودهاند. در این کتاب کوشیده شده برخی از اصول ترجمه در حد شناخت ساختارها و معادلهای مناسب برای آنها با شیوهای گام به گام برای ترجمه عربی به فارسی و فارسی به عربی ارائه شود. از اینرو بیشتر مباحث کتاب آمیختهای از قواعد نحوی و ترجمه است.
لغتنامههای العین تألیف خلیل بن احمد فراهیدی (فوت: حدود 175 قمری)، جمهرهالغه از ابن درید (فوت: 321 قمری) و تهذیباللغه تألیف ابومنصور ازهری (فوت: 370 قمری) از نخستین و کهنترین لغتنامههای عمومی به زبان عربی به شمار میروند. در این لغتنامهها واژههای فارسی نسبتا فراوانی وجود دارد که تاکنون بهطور کامل درباره آنها جستجو و تحقیق نشده است. ما در این نوشته این واژهها را به طور کامل استخراج کردهایم و سپس توضیحات دیگر فرهنگهای کهن، مانند المحیط فی تألیف فیروزآبادی و تاجالعروس زبیدی را ذیل هر واژه آوردهایم.