ادبیات خطی حوزه بدخشان بهعنوان بخشی از ادبیات فارس و تاجیک سابقه چندصدساله دارد و ادیبانی که زاده این ناحیه هستند، در رشد ادبیات بومی سهمی ارزنده دارند. یکی از این شاعران برجسته بدخشانیالاصل، امانبیگ شاهزاده است. شعر این شاعر حساس و جوانمرگ زادۀ قرن بیستم تاجیکستان که محصول اندیشههای نازک و گوناگون اوست، دارای ویژگیهایی است که در میان شاعران همعصر او کمتر بهچشم میخورد. ازجمله موضوعاتی که شاعر در اشعارش بدان توجه ویژه کرده، بازتاب برخی آداب عرفی و سنتهای قدیمی اجدادی در شعر است. از نمونههای این آداب و سنتها که در شعر شاعر منعکس شده و در این مقاله با ذکر شاهدمثالهایی مورد بحث قرار گرفته است، عبارتاند از: سنت سلام کردن و دستبوسی؛ قرض گرفتن آتش از همسایه؛ بوسیدن چشم؛ نامگذاری فرزندان بهنام متوفیان خاندان؛ دعا گرفتن از بزرگان دین، پیران طریقت و والدین؛ استقبال از میهمان با نان و نمک؛ روفتن و آب دادن حیاط خانه؛ باورهای مربوط به جشن عروسی؛ الوپرک (Alavparak)؛ به کتف آرد پاشیدن؛ کاه کهنه را باد کردن؛ خنک (سرد) بودن ستاره اقبال کسی؛ پیاله شکستن روی سنگ گور؛ نروفتن حیاط خانه ازپس سفرکرده.
گردآوری واژگان محلی یک منطقه امری بسیار بهجا و سودمند است. نویسنده در این کتاب حاصل تلاش 35 ساله خود را در اختیار خواننده قرار داده است. در بخش نخست کتاب واژگان گفتاری مردم بدخشان به ترتیب حروف الفبایی آورده شده و در برابر آن معنای فارسی و گاهی شیوه خوانش واژه بدخشانی آمده است. در بخش دوم نمونههایی از تصریف افعال در بدخشان آورده شده است.
بنا به گفته فضلعلی بیک سرخ افسر تتمه تاریخش در سال 1325 قمری به انجام رسیده است و چنانکه مینویسد در این کتاب وقایع 121 ساله را خود او از کهنسالان شنیده و از روی کتب گردآوری کرده است. بنابراین باید ابتدای کار او از سال 1204 قمری شروع شده باشد. از آنجا که میرزا سنگ محمد کار خود را در سال 1223 به پایان رسانیده، از اینرو سوانح و اتفاقات نوزده ساله انتها و ابتدای این دو کتاب تداخل دارند. نویسنده تتمه التاریخ بدخشان پس از اتمام متن کتاب، سه ذیل به این شرح بر آن نوشته است: 1. نسب و سلسله شاهان و میران خطه کوهستان شغنان؛ 2. تفصیل و ترجمه سید شاه خاموش که از اجداد میران و شاهان شغنان است؛ 3. نسبنامه سیدعلیشاه ولی.