این مقاله نقدی جدی بر سه نوع تحقیق ادبی است که در سالهای اخیر در نشریات علمی پژوهشی فراوان به چاپ رسیدهاند و در آن از روشهای آماری استفاده شده است. نوع نخست تحقیقاتی است که با تکلف فراوان انجام شده و تنها از آمار توصیفی برای تجزیه و تحلیل استفاده شده است. این نوع تحقیقات میتوانستند با استفاده از روشهای آمار استنباطی به مراتب مفیدتر باشند. نوع دوم تحقیقاتی هستند که به علت نا آشنایی محققان با اصول علم آمار ، دارای اشتباهات فاحش هستند و نتایج آنها اساساً نادرست است. نوع سوم تحقیقاتی هستند که حاوی نتیجهگیریهایی هستند که هیچ دلیلی برای آنها ارائه نشده است. در حالی که برای اثبات میبایست از روشهای آماری استفاده میشد. در این مقاله ابتدا نقایص روش توصیف و تحلیل هرسه نوع تحقیقات یادشده نشان داده و در هر بخش مثالهایی عینی از مقالات علمی پژوهشی چاپ شده ارائه شده است. سپس به معرفی برخی روشهای مفید آماری و نیز معرفی مختصر نرم افزار آماری spss که یکی از پرکاربردترین و مفیدترین نرم افزارهای تحقیقاتی است، پرداخته میشود.
کتاب تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری تالیف کیوان سمیعی است. این کتاب در سال 1361 توسط انتشارات زوار منتشر شده است. فهرست کتاب شامل شصت موضوع است و عناوین برخی از آنها عبارتند از: قلمرو و نفوذ زبان تازی، تاثیر شعر در نفس، قدیمی ترین شعر عربی، علم بدیع، قواعد ماده تاریخ، مخارج حروف، پیشگویی به وسیله احکام نجوم، تضمین غزلیات حافظ، دستور زبان فارسی و ...
در این کتاب موضوعاتی مورد بحث قرار گرفته که هر یک بهگونهای ارتباط به شعر و ادب پارسی داشته است، با اینکه هر موضوع چندان درخور اهمیت بوده که جا داشته است بیشتر درباره آن بحث شود. برخی از عناوین کتاب عبارتند از: موجبات امتیاز ادب ایرانی، تفننات ادبی، اهمیت شعر، حفاظ شعر، عظمت مقام شاعر، معنای لغوی شعر، اولین شاعر، قدیمیترین شعر عربی و .... .
محتشم کاشانی (935 ـ 996 ق) را به سبب قصایدش که در استواری به قصاید انوری و خاقانی میماند، «خاقانی ثانی» و به واسطه ترکیببند پر شوری که در مرثیه امام حسین (ع) سروده، «حسانالعجم» نامیدهاند. اما وجه خلاقه سبک محتشم ـ که چندان مورد توجه سبکشناسان و مورخان ادبی قرار نگرفته ـ نه در غزلها و قصاید، بلکه در دو رساله «جلالیه» و «نقل عشاق» اوست. به لحاظ ساخت روایی ـ تغزلی و بیان تجربههای وقوعی و واسوختی، این دو رساله منحصر به فردند و در تبیین مکتب وقوع و واسوخت نیز، آنگونه که باید، مورد توجه محققان قرار نگرفتهاند. محتشم روایت منثورعشق واقعگرا را با غزلهای بالبداهه (و گاه نیز برای تکمیل مطلب با قالبهای شعری دیگر) درآمیخته و گونه ادبی متفاوتی ابداع کرده است. موضوع این مقاله، معرفی این گونه ناشناخته و تبیین ویژگیهای ساختاری و سبکی این نوع روایت تغزلی در این دو رساله محتشم است.
منظومه حماسي ـ تاريخي شهنشاهنامه، يکي از تاريخهاي عمومي مغولان است. احمد تبريزي منظومه خود را در اواخر عصر حکومتي ايلخانان دوران مغول بر ايران سروده و به همين علت معمولا از نقد آشکار چنگيزخانيان و مغولان سر باز زده و حتي در ظاهر، تصويري مثبت از آنها ارائه داده است؛ اما او در لايهها دروني تاريخ سرودههايش، دلبستگي خود به ايران و ايرانيان را بروز داده است و کوشيده تا به شکلي پنهان و با به کارگيري هدفمند ابزارهاي زباني و بلاغي، تصويري نقادانه از چنگيزخانيان و مغولان به دست دهد و در مقابل، ايرانيان و برخي شخصيتهاي نمادين آنها از جمله سلطان جلالالدين خوارزمشاه را با چهرهاي مثبت و ستوده نشان دهد. در اين مقاله با استفاده از روش تحليل گفتمان انتقادي و بررسي فنون مختلف زباني و بلاغي از جمله چگونگي انتخاب واژگان، تشبيهات و استعارهها، استناد به گفتمانهاي مسلط و مقبول مانند تشبيه به شخصيتهاي شاهنامه فردوسي، ارتباط دادن با مذهب، مدح و نکوهش از زبان ديگران و توصيف مبالغهآميز و معنادار نبردها در دو جبهه مغولان و ايرانيان، مفاهيم و منظورهاي نهفته در لايههاي پنهان ابيات شهنشاه نامه و تعلق خاطر تبريزي به سرزمين و هويت ايراني نشان داده شده است.