سلطان شیخ ابوسعید فضل الله بن ابی الخیر قدسالله روحه العزیز (ولادت: روز یکشنبه، غره محرم 357 هجری/ 6 دسامبر 967 میلادی، درگذشت: روز پنجشنبه، چهارم شعبان 440 هجری/ 12 ژانویه 1049 میلادی) یکی از بزرگترین عرفای دوره خود به شمار میرود و شهرتش به عنوان سخنسرا به ویژه سراینده رباعی به زبان فارسی زیادهتر از آنست که حاجتی به ذکر آن باشد. وی نه تنها استاد دیرین شعر صوفیانه به شمار است، بلکه صرفنظر از رودکی و معاصرینش، میتوان او را از مبتکرین رباعی که زاییده طبع ایرانیست، دانست. ابتکار او در این نوع شعر از دو لحاظ است: یکی آنکه وی اولین شاعر است که شعر خود را منحصراً به شکل رباعی سرود و دوم آنکه رباعی را برخلاف اسلاف خود نقشی از نو زد که نقش جاودانه باقی ماند، یعنی آن را کانون اشتعال آتش عرفان وحدت وجود قرار داد.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
در بخش ششم فهرست نسخ خطی فارسی کتابخانه موزه سالار جنگ، حیدرآباد، اثری به نام «گلدسته» به شماره 2310 معرفی شده است. فهرستنگار کتابخانه نامبرده در شناختن این نسخه موفق نشده است. زیرا «گلدسته» مشتمل بر اشعار برگزیده سخنسرایان هند نیست و شخصی که آن را گردآورده ناشناخته نمیباشد، بلکه «گلدسته» انتخاب اشعار تنها شاعری به نام منیر است و خود منیر آنها را گرد آورده است.
چهار مقاله تألیف نظامی عروضی سمرقندی، از جمله آثاری است که از زمان تألیف تا به امروز مورد توجه ارباب نقد و نظر بوده است. در این مقاله پس از نظری کوتاه به این کتاب، وازه انصاف در حکایت نهم مقاله اول مورد توجه گرفته است. این واژه در چهار نسخه چهار مقاله که نویسده بررسی کرده و همچنین در دو ترجمه از این کتاب به همین رسمالخط آمده و برخلاف واژهها و کلمات دیگر که گاهی به صورتهای متفاوت ضبط شده، مصححان و مترجمان در ضبط این کلمه اجماع نظر دارند.