نوشتار حاضر معرفی و نقد کتاب ادبیات تطبیقی، نوشته جمشید بهنام است که در سال 1332شمسی، توسط انتشارات بینا و در چاپخانه مسعودسعد تهران، در 1000 نسخه به چاپ رسیده است. نویسنده در چهارچوب اصلی کتاب میکوشد تا در پنج سطح به تبیین روششناسانه پژوهشهای ادبیات تطبیقی بپردازد: 1. انواع ادبی؛ 2. مضامین، تیپها، افسانهها؛ 3. افکار و احساسات؛ 4. منابع آثاری ادبی؛ 5. تأثیرات در ادبیات معاصر.
این کتاب دربرگیرنده هفده نوشتار در حوزههای مختلف نقد و بررسی میباشد. عناوین برخی از نوشتارها بدین ترتیب است: جوانی بهار/ محمدعلی سپانلو، گفتاری دیگر درباره آرتور کسلر/ عباس میلانی، فرامرز تبریزی، زبان داستانی صادق چوبک در «سنگ صبور»/ آذر نفیسی، ولایت بر نفس خویشتن و بر احوال خویشتن/ هرمز همایونپور، زبان در خدمت باطل/ محمدرضا باطنی، راهحلی فردی برای یک مشکل تاریخی ـ اجتماعی/ احمد تدین، نمونهای مطلوب از پژوهش علمی در تاریخ اسلام/ علیاشرف صادقی، جدال نقش با نقاش/ هوشنگ گلشیری و .... .
این کتاب دربرگیرنده چند نوشتار در نقد و تحقیق و بررسی چند کتاب به این ترتیب است: اولین نوشتار، نقدی بر نوشتهای از ابراهیم فخرایی است. نوشتار دوم با عنوان «نامهای از جمالزاده» درباره کتاب چکیده انقلاب حیدرخان عمواوغلی است. نوشتار سوم یادداشتی است درباره واژههای پهلوی، شهری، درشهری، دری و رازی. آخرین نوشتار این کتاب با عنوان «فراموشخانه» نیز تلاشی است برای کشف یک دروغ.
هنری رماک (1916-2009)، استاد زبان آلمانی و نظریه پرداز ادبیات تطبیقی، در برلین به دنیا آمد. رماک سالها در کمیته اجرایی انجمن ادبیات تطبیقی امریکا خدمت کرد و از بنیانگذاران طرح «تاریخ تطبیقی ادبیاتها در زبانهای اروپایی» بود. در حوزه ادبیات تطبیقی اغلب به انتشار مقالاتی در زمینه نظری میپرداخت و دو مقاله بنیادین و مهم منتشر کرد: «ادبیات تطبیقی بر سر دو راهی» (1960) و «تعریف و عملکرد ادبیات تطبیقی» (1961) که به زبانهای مختلف ترجمه شده و بسیار مورد استناد قرار گرفتهاند. مقاله «ادبیات تطبیقی: تعریف و کارکرد» تثبیتکننده دیدگاههای مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی است. رماک با ارائه تعریفی نوین از ادبیات تطبیقی که مورد پذیرش بیشتر تطبیقگران امریکایی قرار گرفته است، میان ادبیات تطبیقی، به دلیل ماهیت بینارشتهای آن، با سایر دانشهای بشری ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد. تعریف رماک از ادبیات تطبیقی دو حوزه اصلی را در بر میگیرد: مطالعه ادبیات در فراسوی مرزهای یک کشور خاص، و مطالعه روابط میان ادبیات و سایر قلمروهای دانش و معرفت. بخش دوم تعریف او نمایانگر تمایز بنیادینی است که میان ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسه و مکتب امریکایی وجود دارد. رماک در این مقاله به دنبال آن بود تا چشمانداز گستردهتری از پژوهشهای تطبیقی به دست دهد. او همچنین به نقد مفهوم تأثیر و تأثر از دیدگاه مکتب فرانسه پرداخت و شرایطی برای آن قائل شد تا این دسته از پژوهشها به درک ما از فرایند خلاق تولید اثر هنری و دریافت ما از تاریخ ادبیات کمک کند. مقاله رماک زمینه پیدایش افقهای نوین در حوزه ادبیات تطبیقی را فراهم آورد.
در نظام فکري ايرانيان، بنا کردن شهرهاي آبادان براي پادشاهان اهميت داشته است تا آن جا که در كتب تاريخي، جغرافيايي و شاهنامه فردوسي، بناي شهر يا شهرهايي به پادشاهان نسبت داده شده است. بر اين مبنا، با محوريت قراردادن دو دسته از متون، يعني متون و روايات تاريخي و جغرافيايي از يک سو و شاهنامه فردوسي، به عنوان اثري ادبي که حاوي اطلاعات ارزشمند تاريخي است، از ديگر سو کوشيديم تا در اين مقاله با جمعآوري و طبقهبندي نمونههاي مختلف و تحليل و تامل در آنها به واکاوي الگوي حاکم بر بناي شهرها در ايران باستان بپردازيم و مشخصات بنيادي شهرها و جايگاه برجسته آن را در ذهنيت گذشتگان، توضيح و تبيين كنيم. چارچوب کلي براي بررسي اين مساله در بخش نخست تحقيق، تبيين اهميت شهر و ساختن بناهاي مختلف در نظام ذهني گذشتگان است. در بخش دوم، کوشيدهايم تا با استخراج نمونههاي مختلف، مباحث مربوط به احداث شهرها به ويژه کارکردهاي آييني شهرها، ساختار ظاهري شهرها و وجه تسميه آنها را روشن سازيم و سپس با رويکردي مقايسهاي و با تکيه بر تفاوت روايات تاريخي و شاهنامه فردوسي، بنياديترين علل موثر در اختلاف روايات اين دو دسته متون را مورد تامل و بررسي قرار دهيم.