وقتی از حماسه در زبان فارسی صحبت میکنیم، خورشید خیرهکننده شاهنامه جایی برای تماشای ستارگان رنگ پریده نمیگذارد. یعنی قدرت و نفوذ آن چنان است که به نظر نمیرسد مقام دومی هم در کار باشد. شادروان ذبیحالله صفا در کتاب حماسهسرایی در ایران نزدیک به 20 اثر را برشمرده است که همه به تأثیر و به تقلید از شاهنامه نگاشته شدهاند. هم چنان که میدانیم پیش از آفرینش شاهکار استاد توس نیز شاهنامههایی داشتهایم. اثر فردوسی بنابر قانون بقای انسب، همه متقدمان خود را به فراموشی سپرد. حوادث بزرگ تاریخی و پیامدهای طبیعی آنها نظیر کتاب سوزانها و نیز بیمیلی نسخهبرداران که سفارشی دریافت نمیکردند، باعث شد که از شاهنامههای قبل از فردوسی جز خبری و گاه ابیات پراکندهای به جا نماند. شاید تأسف بزرگ از دست دادن همیشگی کتاب گرشاسب اثر ابوالمؤید بلخی باشد که چند سطری از آن در تاریخ سیستان نقل شده است. البته این اثر به نظم نبوده و به نثر فارسی زیبایی نگاشته شده بوده است. اما همه شواهد دال بر آن است که مؤلف این کتاب بیشتر از فردوسی به افسانه و اسطورههای اصیل و به خصوص تاریخ قدیم ایران نزدیک بوده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
این کتاب حاصل سالها گردآوری اسناد و تحقیق و حضور سپانلو است در نهادی که آن را پایاترین، مؤثرترین و پربارترین نهاد فرهنگی ایران میدانند. تاریخ کانون نویسندگان ایران بخش برجستهای از تاریخ روشنفکری ایران و بخش مهمی از تایخ معاصر کشور ماست و هم از اینرو که پژوهشها و خاطرات در این زمینه از اقبال گسترده علاقمندان به تاریخ و مباحث فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برخوردار است. فصل اول حیات کانون نویسندگان ایران را از تولد این نهاد در سال 1326 تا 1329 پی گرفته و فصل دوم با عناوینی چون اتحادیه تضادها، شبهای انستیتو، کانون در انقلاب و ... سرنوشت کانون را در سالهای انقلاب دنبال کرده است. فصل آخر کتاب به تاریخ جمع مشورتی کانون نویسندگان اختصاص یافته و حوادث سالهای اخیر را بازگو کرده است.
انقلاب مشروطیت ایران فرهنگ و ادبیات ویژه خویش را آفرید. این یکی از سه جنبش مهم سیاسی ترایخ ایران به شمار میرود که آفریننده سرفصلهای ادبی بوده است؛ اما اگر فرهنگ و ادبیات بازتابی از تحولات اجتماعی است، به نوبه خود بانی و مقوم تحولات اجتماعی نیز میتواند باشد و در مواردی حتی به شکل طلایه جنبشها درمیآید تا آنجا که تشخیص این امر که میان فرهنگ و تحولات اجتماعی کدام علت است و کدام معلول، از نظرگاه تاریخ دشواریها دارد. در این کتاب به چهار شاعر جنبش مشروطیت یعنی عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و فرخی یزدی پرداخته شده و شعر و زندگی آنان مورد بررسی قرار گرفته است.