از روزگاری که ملوانان چینی ترانههای سعدی را بر دریا بارها زمزمه میکردند و به آهنگ آنها پای میکوبیدند نزدیک به هفتصد سال میگذرد. این ترانهها یا از راه زمین و هندوستان و بنگاله به چین راه یافته بودند و یا به همت بازرگانان و دریانوردان زندهدل ایرانی که در آن روزگاران یکهتازان پهنه دریای (اقیانوس) هند بودند. همین ترانههای شیخ راه رسیدن «قند پارسی» خواجه شیراز را به بنگال صاف و هموار کرده بودند. در واقع امروزه کمی کمتر از هزار سال از حضور زبان فارسی در هندوستان و بنگاله می گذارد. و از چندین قرن پیش تا اوایل قرن گذشته که هندوستان به تصرف انگلیس درآمد زبان فارسی زبان رسمی، زبان درباری و زبان ادبی هند بوده است. تا بدان جا که در سدههای دهم و یازدهم هجری کشیشان مسیحی که برای «تبشیر» و تبلیغ عیسویت به هندوستان میرفتند «ناگزیر بودند فارسی بیاموزند زیرا که زبان فارسی نه تنها زبان رسمی [دربار] بلکه زبان جامعه باسواد و با فرهنگ هندوستان بود». این کشیشان که از زمان رخنه پرتغالیها در هند مستقر شده بودند با نوشتن کتابهایی به زبان فارسی در رد اسلام و تبلیغ مسیحیت ماجراهایی پدید آوردند که در منابع مختلف از جمله کتاب گرانسنگ روانشاد دکتر عبداالهادی حائری به آنها اشاره شده است.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
اخلاق یکی از زمینههای اصلی فرهنگ فارسی زبانی ایران است. در این کتاب پژوهنده، متون اخلاقی فارسی را از سده سوم تا سده هفتم هجری معرفی، طبقهبندی و سیر تحول آن را نشان میدهد. کتاب در پنج فصل بر اساس توالی تاریخی متون مورد بحث، ترتیب یافته که عناوین آنها بدینقرارند: 1. اندرزنامههای کهن (شامل: خردنامه از مقالات حکما، اندرزهای انوشیروان، اندرزهای بزرگمهر، اندرزهای یونانیان، اندرزهای اردشیر، چند اندرزنامه قدیمی، اندرزهای برگرفته شده از آداب و سنت اسلامی)2. متن در متن (شامل اندرزهای متون اخلاقی است که از مجموعه: پند و اندرزهای قبلی استخراج گردیده است). 3. رسالههای اخلاقی که به شیوه سنتی نوشته شدهاند. 4. نصیحه الملوک. 5. اخلاقیات مبتنی بر اصول و اخلاقیات سنتی در قرن هفتم هجری.
فرهنگستان در زبان فارسی در برابر «آکادمی» زبان فرانسوی و مشابهات آن در زبانهای اروپایی دیگر (مثلا در آلمانی Akademie و در انگلیسی Acadcmy) وضع شده است. آکادمی در اصل یونانی است و از «آکادمیای» یونانی گرفته شده است. در ابتدا قطعه زمینی در ناحیه «سرامیک» در حومه آتن و مرکز کوزهگران بود که بارتلمی کشیش نام زیبای «سفالگرخانه» را بر آن نهاده است. آکادمی در اصل یونانی است و از «آکادمیا»ی یونانی گرفته شده است. در ابتدا قطعه زمینی در ناحیه «سرامیک» در حومه آتن و مرکز کوزه گران بود که بارتلمی کشیش نام زیبای «سفالگرخانه» را به آن نهاده است. سیمون یا کیمون، طرحانداز نظامی و سردار آتنی، در دوران سروری خویش زیباترین درختان آتن را در آنجا کاشت، گرداگرد آنجا دیوار کشید و آنجا را به صورت باغ و تفرجگاهی دلچسب درآورد. گردشگاه آکادمی که در شمال غربی آتن جای دارد، نام خود را از «آکادموس» گرفته است که از پهلوانان کهن یونان بوده است. جنگل آکادمی تا این اواخر برجای بود.