نظر به اين كه از ديرباز برخي از شاعران درباره افلاك و تاثير آن بر سرنوشت افراد بشر اشعاري سروده و از جور و ستم فلك و طبيعت شكوه سردادهاند، در اين مقاله سعي شده است نخست از ديدگاه منتقدان ادبي يونان باستان مانند سقراط و افلاطون به موضوع نگريسته شود و سپس نمونههايي از طرز تفكر برخي از شاعران گذشته و معاصر ارايه گردد. نتيجه حاصل از بررسي آرا و افكار مختلف نشان ميدهد كه برخي از شاعران معتقد به تاثير فلك در سرنوشت انسان هستند و برخي ديگر، افلاك را از هر گونه تاثير مثبت و منفي مبرا ميدانند.
نویسنده در این اثر سعی دارد اثبات کند انسان در جسم مادی خلاصه نمیشود، بلکه زندگی پس از مرگ به صورتی دیگر استمرار و امتداد خواهد یافت. نویسنده این موضوع را پس از بررسی و مصاحبه با نفراتی استنتاج کرده، کسانی که به دلایل گوناگون گرفتار مرگ فیزیکی، اما به کمک دانش پزشکی یا عواملی دیگر مجددا به زندگی دنیوی بازگشتهاند.
نویسنده با استفاده از متون و منابع متعدد تاثیر هنر و عرفان را در تاریخ ایران بررسی کرده است
تاریخنویسی در زبان فارسی با شاهنامهها آغاز میشود که در حکم تاریخ عمومی ایران است. برخی از تواریخ در متکفلترین سبک نثر نوشته شده و بعضی دیگر بالعکس کوتاه و خشک است، ولی قسم اول فزونی دارد. تواریخ فارسی یا شامل مسائل مربوط به تاریخ عمومی هستند با اختصاص به تاریخ سلسلههای معینی از پادشاهان دارند. در این کتاب تنها به انتخاب قسمتهایی از چند تاریخ مهم و معتبر بسنده شده است.
مرزبان نامه کتابی است مشتمل بر حکایات و تمثیلات و افسانههای حکمت آمیز که مانند کلیله و دمنه از زبان جانوران فراهم آمده است. این کتاب را اسپهبد مرزبان بن رستم از ملوک آل باوند در اواخر قرن چهارم به زبان طبری نوشته است. بعدها این کتاب دو بار به فارسی دری ترجمه شد. نخستین بار محمد بن غازی الملطیوی، وزیر شاه سلیمان بن قلج ارسلان از سلاجقه روم، ترجمه مرزبان نامه را در 598 ق به پایان برد و آن را روضه العقول نامید. پس از آن سعدالدین وراوینی نویسنده و ادیب ایرانی از ملازمان خواجه ابوالقاسم ربیب الدین، وزیر اتابک آذربایجان، بی آنکه از کار ملطیوی باخبر باشد، میان 607 تا 622 ق آن را به نام ربیب الدین در نه باب، یک مقدمه و یک ذیل به فارسی دری برگردانید. تفاوت آن با روضه العقول در استفاده کمتر از لغات عربی غریب و بهرهگیری بیشتر از اشعار فارسی است. جزوه حاضر منتخبی است از این کتاب سودمند که باب چهارم آن را شامل است.