صبح روز بیستم سپتامبر 1985، اولین توفان پاییزی شهر رم را در برگرفت. با صدای رعد و برق بیدار شدم. یک لحظه فکر کردم که دوباره به زمان جنگ جهانی دوم بازگشتهام. کمی قبل از ظهر، ماشینی رسید که مرا از ساحل مدیترانه به جزیره کوچکی به نام لاپسایا ببرد تا در ساعت یک در مراسم تدفین ایتالو کالوینو ـ که روز قبل درگذشته بود ـ در گورستان کوچک ده شرکت کنم. کالوینو دو هفته قبل که در باغ خانهاش در پینه تادی روکاماره مشغول کار بر روی یادداشتهایی بود که میبایست در پاییز و زمستان در دانشگاه هاروارد درس بدهد، دچار خونریزی مغزی شده بود. آخرین بار در ماه مه دیدمش، به او توصیه کردم شهامت داشته باشد. او تصمیم داشت کلاسها را به انگلیسی برگزار کند، زبانی که به راحتی میخواند ولی موقع حرف زدن دچار تردید میشد، برخلاف فرانسه و اسپانیایی که بسیار روان حرف میزد. البته او در کوبا به دنیا آمده بود، فرزند دو مهندس کشاورزی ایتالیایی بود و سالهای متمادی در پاریس زندگی کرده بود.
در ادبیات اروپایی "اورفه" اسطوره شاعری است که بیتخیل آفریننده خود زندگی نمیتواند کرد، و شعرش خواننده را تا مرزهای ناشناخته میبرد. کتاب " اورفه سیاه" مقدمهای است که سارتر بر جنگ شعر سیاهپوستان نوشته است. این جنگ به کوشش سنگور، رئیس جمهور سنگال فراهم آمده و به سال 1948 در پاریس منتشر شده است. شعرهایی که در جنگ گرد آمده، همه به زبان فرانسوی است
این کتاب دربرگیرنده مجموعه مقالاتی است که از کتابها و نشریات مختلف انتخاب و ترجمه شده است. موضوع اساسی در این مقالهها ـ چنانکه از نام کتاب برمیآید ـ مسئله برخورد هنرمند و ادیب با مسائل اساسی زمان است. نام کتاب از عنوان یکی از گفتگوهای کامو گرفته شده است. عناوین برخی از مقالات کتاب بدین ترتیب است: آشنایی با دوران جدید/ ژان پل سارتر، هنرمند و زمان او/ آلبر کامو، گفتگو درباره طغیان/ آلبر کامو، آیا مردم از شعر گریزانند/ مارک آلن، رئالیسمی بیمرز/ روژه گارودی، رسالت شاعر/ سن ژون پرس و .... .