شعرهای شمس از مقطع انقلاب به این سو، هر چه پیش آمده، غنای تصویری بیشتری پیدا کرده است. زبان شمس که یک زبان متأثر از نوعی شعر خطابی و مفهومگرا بود، روز به روز به سمت یک زبان غناییتر و تصویریتر آمده است. به نظر من، تصاویر شعر شمس، ویژگیهای خاص خودش را دارد. در واقع، اجزای شعر شمس، خود را از موقعیت ارجاعی دور کردهاند و نشانهها و واژگان آنها تا حد زیادی از موقعیت شعر نمادین و سمبلیک فاصله گرفتهاند. ایماژها هم در شعر او خیلی قوی و غنی شده است. شاید اگر دورههای قبل شعر شمس را مثلا در سالهای 57 به بعد تا مقطع دهه 60 در نظر بگیریم، میبینیم که بیشتر یک لحن سورئالیستی در شعر او وجود دارد، ولی به اعتقاد من در شعرهای اخیرش این فضا تاحدودی تغییر کرده است و دیگر فضای سورئالیستی در آن نمیبینیم، بلکه بیشتر گرایشهای پست مدرنیستی در شعر او هست.
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
این کتاب دو هدف را دنبال میکند؛ استخراج کلمهها و ترکیبهای تازه و بکر از لابلای اشعار شاعران بزرگ معاصر فارسی که در این بخش نگارنده تلاش کرده حجم بزرگی از خلاقیتها و آفرینشهای زبانی شاعر را در قالب واژهنامهای اختصاصی ارائه کند. هدف دوم آن است که این فرهنگ میتواند تا حد زیادی مواد و مصالح لازم را برای بررسیهای ادبی و زبانشناسی در حوزههای گوناگون سبکشناسی و نقد ادبی درباره شاعر و ادبیات معاصر فراهم آورد. این کتاب فرهنگ اشعار فروغ فرخزاد است که نویسنده کوشیده این دو هدف را در آن دنبال کند.